نخست:
زندگی نامه ی استاد، نوشته شده توسط دختر ایشان خانم سنبله کامبوزیا: « استاد امیر توکل کامبوزیا که در سال 1283 هجری شمسی به دنیا آمد، اصالتا از کردهای زعفرانلو (قوچان خراسان) است.
وی تحصیلات ادبی و عربی را در منزل، به استادی معلمان فاضل زمان طی نمود، سپس برای ادامۀ تحصیلات عالیه عازم تاشکند شد
تحصیلات عالیاش را در دانشگاه تاشکند، رشته فیزیک گذراند. و در بحران انقلاب روسیه به ایران بازگشت.
کامبوزیا دورۀ نظام مدرسۀ ژاندارمری را به مدیریت و استادی کلنل محمد تقی خان پسیان، در خراسان سپری کرد.
به سال 1300 شمسی به علت لیاقت و شناختی که کلنل ز او داشت، وی را به ریاست تلگراف و رموزات خود منصوب نمود.
استاد پس از شهادت کلنل پسیان، به جنوب تبعید شد. در سال های 1301 تا 1308 به کارهای دولتی اشتغال داشت و پس از آن به کشاورزی و مطالعه و تحقیق مشغول بود.
کامبوزیا در سیاست یا مطالعات تاریخ و تاریخ شناسی از محور اسلام راستین خارج نشده و در زندگی معتقد به این بود که:
« یک آزادۀ فقیر بسیار ارزنده تر از یک بردۀ متنعّم است.» و از این عقیده برگشتنی نبود.
تمام مدارج و علوم زندگی را از اجتماعی و سیاسی و اخلاقی باید به ترازوی قرآن وزن کرد و نقایص را باید با وزنه های موجود در آن تعادل بخشید،
زیرا علوم اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، باید پیوسته با فطرت و طبایع انسان منطبق بوده تا نظم و آرامش و ارتقاء پدید آید
و اسلام پاسخگوی راستین زلال و نا آلوده است .
استاد کامبوزیا از سال 1301 تا 1312 در انجمن «حقایق اسلامی» که یک انجمن مخفی در سیستان بوده فعالیت داشته است
و در زاهدان، انجمن دانش پژوهان اسلامی را بنیان می گذارد. در بیرجند همگام با عده ای از فضلا همچون سید غلامرضا سعیدی،
در جهت شناساندن اسلام واقعی فعالیت می کند. آقای غلامرضا سعیدی در این مورد چنین می گوید:
« کامبوزیا در شهر بیرجند سهم زیادی در کسوت تجدید موعظه داشت».
استاد در تلگرافی که به آیت الله کاشانی می فرستد،
بستن کنسولگری های انگلیس را این چنین تبریک می گوید: « تهران –
حضرت حجت الاسلام کاشانی. رونوشت:
جناب آقای دکتر مصدق، رونوشت: اداره تبلیغات.
« به مژدۀ بستن کنسولگری های دولت ستمگر انگلیس مفتخرم، خدا را گواه دهم که مال و قلم و زبان و جان خود
و تمام فرزندان و کسانم را
برای انتقام از این دشمن بی آزرم بشریت و غلامان فرومایۀ او در ایران، تا دم واپسین، در اختیار شما قرار دهم.
امیر توکل کامبوزیا .»
استاد تحقیقات علمی و تالیفات فراوانی داشت که خود در این مورد می گوید:
« تحقیقات علمی اینجانب چه در تاریخ و چه در حکمت،
بیشتر در کتب غربیان منعکس است و تا کنون در حدود
80 جلد می شود که برای طبع آن، هر وقت نظر می افکنم، احساس نقص می کنم و باز به تجدید و اصلاح می پردازم.
به قول یکی از دانشمندان غرب، هر کتاب خوب و یا تحقیق صحیح، همیشه مضاعف از عمر آن محقق یا مولف، محتاج به زمان است،
به هر حال از خداوند متعال مسئلت دارم که توفیق در زمان قریب برای طبع آن حاصل آید.»
مقالات و تک نگاری های ایشان نیز حاوی مطالب علمی، تاریخی، سیاسی و فرهنگی ارزنده ای است
و
مراسلات استاد نیز از ارزش علمی برخوردار بوده و منبع مهمی برای تحقیق پیرامون شخصیت کامبوزیا است.
تعداد بسیار زیادی نامه نزد بازماندگان استاد محفوظ است، چندین دانشمند از کشورهای مختلف با کامبوزیا نامه نگاری داشته اند.
بسیاری از نامه ها نیز از جانب محققان ایرانی نگاشته شده است. در واقع مراسلات وی در حکم اسنادی هستند
که دلالت بر وسع و عمق اطلاعات و نیز شخصیت بین المللی استاد کامبوزیا می کنند.
بررسی منظم این مراسلات یقینا نتایج علمی، تاریخی و سیاسی ارزنده ای در بر خواهد داشت.
از مقالات به چاپ رسیدۀ استاد می توان
مقالات مسلسلی که راجع به جنگ جهانی اول در مجلۀ تمدن در خراسان به سال 1309 تا 1311 می باشد،
همچنین مقالات مسلسلی که راجع به علل خرابی بلوچستان در روزنامه شرق جاوید به چاپ رسیده نام برد.
از کتاب های چاپ شدۀ ایشان
تفسیر آیات ذوالقرنین می باشد و دیگری بلوچستان و علل خرابی آن
که مجموعۀ مقالات و سخنرانی های ایشان در مورد تاریخ و جغرافیای بلوچستان است.
از کتاب های آماده برای چاپ نیز، یکی
انحطاط اعتلای مدنیت ها و دیگری
تاریخ جنگ های صلیبی است
که نقش اسلام را در این جنگ ها بیان می دارد.
به برخی مقالات و رسائل و یادداشت های استاد اجمالا اشاره می کنیم :
1-
مقالۀ مفصلی به زبان فرانسوی در بارۀ اقتصاد، سیاست و متافیزیک اسلامی، با تاکید بر تعالیم عالیۀ قرآنی، مقالۀ نسبتا مفصل و حاوی مطالب بسیار با ارزشی است، جا دارد که این مقاله به فارسی ترجمه و چاپ شود.
2- مقاله ای دست نویس، تحت عنوان
« مگر آمریکائی ها نمی فهمند !؟ » 3- مقاله ای با عنوان شرح خلاصه ای در بارۀ زاهدان، حاوی مطالب تاریخی (معاصر) در زمان جنگ دوم جهانی و
فعالیت انگلیس ها در زاهدان.4- مقاله ای در بارۀ جنگ های صلیبی. به نظر می رسد که مقاله، ترجمه یا اقتباس باشد و حاوی واژه نامۀ فرانسوی – فارسی است.
5- در سالنامۀ « نور دانش » (1325) صفحات 483 تا 520 مقاله ای تحت عنوان آیات ذوالقرنین چاپ شده است.
6- در میان مقالات کامبوزیا چند مقاله که در مجلۀ « شرق جاوید » (صاحب امتیاز و مدیر مسئول، عبدالحسین عطوفی،
تحت نظر هیئت تحریریه، سال اول، شماره 1 به تاریخ 10/10/1331 ) به چاپ رسیده است،
رسائل و کتب نزد بازماندگان کامبوزیا، تعدادی رساله و بخش هائی از کتاب هائی که آن مرحوم در دست نگارش داشته موجود است، که اکثرا ناتمام هستند.
1- کتابی تحت عنوان « موضوع شرق » در 5 بخش که به نظر می رسد که این کتاب ترجمه و اقتباس از متنی فرانسوی باشد:
بخش 1:
میراث قدیم – تمدّن یونان و موضوع شرق.
بخش 2:
ساکاها و غیره،
عقب نشینی یونانیان در سوریه، انبساط نیروی آرامیان، عدم موفقیت سلوکیان.
بخش 3: اولین پادشاهی عرب در پالمیر، ساسانیان و غیره.
بخش 4: فتح سوریه و مصر و توفیق اسلام، فتح اروپا.
بخش 5: بازگشت به تاریخ ارمنستان.
2- رساله ای تحت عنوان
«در بارۀ عقاید مذهبی یونان». این کتاب علی القاعده، اقتباس و ترجمه و گردآوری است
مبتنی بر متون فرانسوی (حاوی واژه نامه و یادداشت ها).
3- رساله ای در بارۀ
«تاریخ یونان» ، که ناتمام است و به نظر ترجمه می آید.
4- دو رسالۀ ناتمام در منطق. به نظر بسیار جالب می آید و حاوی واژه نامۀ فرانسوی و عربی اصطلاحات منطقی است: بحث پیرامون افسام قضایا، مسئلۀ علم و غیره .
5- رساله ای در بارۀ کتاب
شفای ابن سینا، ناتمام است. از جوانب شایان توجه این رساله، واژه نامۀ تطبیقی فلسفی آن است.
6- رساله ای ناتمام در بارۀ
فلسفۀ طب.7- ترجمه ای در باره ی
زیست شناسی و مسئلۀ حیات.
8- ترجمۀ کتاب: La Cellule Vivante Par Henri Firket
9- ترجمۀ کتاب : Grandeur et Decadance Des Civillization Par ShepardB.Cough
10- ترجمۀ کتاب: L, Orient Prehistorique Par v. Gordon Child.
11- ترجمۀ کتاب: L, Energie Nucleaire Par Mauris E. Nahamias
12- ترجمۀ ناتمام از کتاب: Histoire Universelle Des Origine A, L. Islam
اکثر رسائلی که بررسی شده، حاوی نکات با ارزش علمی، از جمله واژه نامۀ تطبیقی بوده اند.
استاد با وجود این که اطلاعات وسیعی در همۀ علوم داشت، هر گاه از او سوالی در بارۀ میزان معلوماتش می شد، چنین پاسخ می داد:
« باعث شرمندگی است، دانش را که خداوند در عالم مرئی و نامرئی انباشته و انسان فقط قادر به
درک وجود جزء ناچیزی از آن شده،
بخواهد با خودستائی، خویشتن را سهیم سازد. تا چه حد زبونی است که انسان در گرداب کبر و خودبینی غرقه گردد
و به ادعائی در دانش برخیزد. همین قدر باید گفت: فضیلت را در دیگران باید دید، نه در خود.
علی علیه السلام فرمود: « غایة العقل اعتراف بالجهل ! »
(بالاترین حد عقل، اعتراف به نادانی است!) اگر ما کاری را صحیح انجام می دهیم از آن جهت نیست که انسان کامل و با فضیلتی هستیم،
بلکه چون کار و عمل ما از هدایت واقعی بوده، به بخشی از فضیلت و کمال، خود را مفتخر ساخته ایم.
پس فضائل انسان به گفتار و ادعا نیست، بلکه با اعمال او سنجیده می شود. عجیب نیست که در عصر ما برتر از
عقاب در فضا می پرند و تندتر از غزال در دشت ها می تازند و سریع تر از ماهی در آب شنا می کنند،
ولی با نهایت تاسف مانند انسان قادر به زندگی نیستند ! »
کامبوزیا با رنج فراوان، در گوشۀ کویر توانست کتابخانه ای با بیش 15000 جلد فراهم آورد.
او در پاسخ به سوال در مورد چگونگی تشکیل کتابخانه اش می گفت:
«خانواده ام از قدیم اهل دانش بوده اند و این اصلِ توارثی ماست. وجود کتاب لازم و ملزوم هر خانوادۀ مسلمان است. در اسلام علم، عبادت است، نه تجارت.
بدون کوچکترین مبالغه،
بشر 14 قرن اخیر، باید مرهون مدنیت اسلام باشد که خورشید دانش را
علیرغم اهرمنان نامرئی که از پس پردۀ ناپاکی و شیطنت به تخریب مدنیت ها و معالم انسانی مشغولند، بر مردم زمین تابنده ساخت ... » .
در تائید مطالب این مقاله از بین موارد فراوان، کافی است به یکی دو مورد استناد شود:
«مهندس فرانسوا بالزان» نائب رئیس انجمن فرهنگستان، نژاد شناس و نائب رئیس سابق انجمن جغرافیائی و علوم ماورائ دریا اهل فرانسه،
در یکی از کتاب های خود به نام « تپّۀ اسرار آمیز » چاپ 1957 پاریس، در صفحۀ 198 چنین می نویسد:
« افسوس! تا چه حد
اطلاعات و معلومات تاریخی نادر و کمیاب هستند. اگر من پرده ای از ابهامات بر می دارم،
بر اثر موهبت و احساس و منّتی است که از
ملاقات خود با امیر کامبوزیا نصیب می برم. »
وی در مورد کتب کتابخانۀ استاد کامبوزیا می نویسد: «
کتابخانه اش مملو از کتب نادر و کمیاب می باشد.»
نظر
دکتر باستانی پاریزی نیز در این مورد چنین است:
«حتما باید آن عقیده را باور کنیم که
دانشگاه های ایران در طول تاریخ در دهات و شهرک ها پراکنده بوده و هیچ گاه صورت متمرکز نداشته است
و به نظر من کتابخانۀ کامبوزیا می تواند نمونه و شاهدی برای این معنی باشد که دهات، کم و بیش محضر معنوی فرهنگ اسلامی و ایرانی بوده است.»
http://www.noormags.com/View/Magazine/ViewPages.aspx?numberId=1042&ViewType=1&PageNo=36