Admin Admin
Posts : 273 Join date : 2011-10-19 Age : 32 Location : keleis
| عنوان: درگذشت کوروش بزرگ به روايتي السبت أكتوبر 29, 2011 8:33 am | |
| به نام یزدان پاک
مرگ کوروش نيز چون تولدش به تاريخ تعلق ندارد. هيچ روايت قابل اعتمادي که از چگونگي مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداريم و ليکن از شواهد چنين پيداست که کوروش در اواخر عمر براي آرام کردن نواحي شرقي کشور که در جريان فتوحاتي که او در مغرب زمين داشت ناآرام شده بودند و هدف تهاجم همسايگان شرقي قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگيده است. بسياري از مورخين، علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگي که با قبيله ي ماساژتها ( يا به قولي سکاها ) کرده است دانسته اند. ابراهيم باستاني پاريزي آنچه بر پيکر کوروش پس از مرگ مي گذرد را اينچنين شرح مي دهد :
سرنوشت جسد کوروش در سرزمين سکاها خود بحثي ديگر دارد. بر اثر حمله ي کمبوجيه به مصر و قتل او در راه مصر، اوضاع پايتخت پريشان شد تا داريوش روي کار آمد و با شورش هاي داخلي جنگيد و همه ي شهرهاي مهم يعني بابل و همدان و پارس و ولايات شمالي و غربي و مصر را آرام کرد. روايتي بس موثر هست که پس از بيست سال که از مرگ کوروش مي گذشت به فرمان داريوش، جنازه ي کوروش را بدينگونه به پارس نقل کردند.
شش ساعت قبل از ورود جنازه به شهر پرسپوليس ( تخت جمشيد )، داريوش با درباريان تا بيرون شهر به استقبال جنازه رفتند و جنازه را آوردند. نوزاندگان در پيشاپيش مشايعين جنازه، آهنگهاي غم انگيزي مي نواختند، پشت سر آنان پيلان و شتران سپاه و سپس سه هزارتن از سربازان بدون سلاح راه مي پيمودند، در اين جمع سرداران پيري که در جنگهاي کوروش شرکت داشته بودند نيز حرکت مي کردند. پشت سر آنان گردونه ي باشکوه سلطنتي کوروش که داراي چهار مال بند بود و هشت اسب سپيد با دهانه يراق طلا بدان بسته بودند پيش مي آمدند. جسد بر روي اين ردونه قرار داشت. محافظان جسد و قراولان خاصه بر گرد جنازه حرکت مي کردند. سرودهاي خاص خورشيد و بهرام مي خواندند و هر چند قدم يک بار مي ايستادند و بخور مي سوزاندند. تابوت طلائي در وسط گردونه قرار داشت. تاج شاهنشاهي بر روي تابوت مي درخشيد، خروسي بر بالاي گردونه پر و بال زنان قرار داده شده بود، اين علامت مخصوص و شعار نيروهاي جنگي کوروش بوده است. پس از آن سپهسالار بر گردونه جنگي ( رتهه ) سوار بود و درفش خاص کوروش را در دست داشت. بعد از آن اشيا و اثاثيه ي زرين و نفايس و ذخايري که مخصوص کوروش بود ( يک تاک از زر و مقداري ظروف و جامه هاي زرين ) حرکت مي دادند.
همين که نزديک شهر رسيدند داريوش ايستاد و مشايعين را امر به توقف داد و خود با چهره اي اندوهناک، آرام بر فراز گردونه رفت و بر تابوت بوسه زد، همه ي حاضران خاموش بودند و نفس ها حبس گرديده بود. به فرمان داريوش دروازه هاي قصر شاهي ( تخت جمشيد ) را گشودند و جنازه را به قصر خاص بردند. تا سه شبانه روز مردم با احترام از برابر پيکر کوروش مي گذشتند و تاجهاي گل نثارش مي کردند و موبدان سرودهاي مذهبي مي خواندند.
روز سوم که اشعه ي زرين آفتاب بر برج و باروهاي کاخ با عظمت هخامنشي تابيد، با همان تشريفات جنازه را به طرف پاسارگاد ( شهري که مورد علاقه ي خاص کوروش بود ) حرکت دادند. بسياري از مردم دهات و قبايل پارسي براي شرکت در اين مراسم سوگواري بر سر راهها آمده بودند و گل و عود نثارش مي کردند.
در کنار رودخانه ي کوروش ( کر) مرغزاري مصفا و خرم بود. در ميان شاخه هاي درختان سبز و خرم آن بناي چهار گوشي ساخته بودند که ديوارهاي آن از سنگ بود.
هنگامي که پيکر کوروش به خاک مي سپردند، پيران سالخورده و جوانان دلير، يکصدا به عزاي سردار خود پرداختند. در دخمه مسدود شد، ولي هنوز چشمها بدان دوخته بود و کسي از فرط اندوه به خود نمي آمد که از آن جا ديده بردوزد. به اصرار داريوش، مشايعين پس از اجراي مراسم مذهبي همگي بازگشتند و تنها چند موبد براي اجراي مراسم مذهبي باقي ماندند. ثثثثثث | |
|