Admin Admin
Posts : 273 Join date : 2011-10-19 Age : 32 Location : keleis
| عنوان: نقش رستم 1 السبت أكتوبر 29, 2011 8:23 am | |
| نقش رستم واقع در سه کیلومتری شمال غربی تخت جمشيد محل دفن شاهان هخامنشي از جمله داريوش كبير و خشايارشاه و كعبه زرتشت و یا صليب فارسي است. به دلیل شباهت نقش برجسته زمان ساساني به رستم پهلوان اسطورهای ايران به اشتباه به این محل نقش رستم گفته میشود. سنگ نبشته داریوش بزرگ، نقش رستم 1 01 خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که آدم را آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که داریوش را شاه کرد، یک شاه از بسیاری، یک فرماندار از بسیاری. 02 من داریوش شاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینهای دارندهی همه گونه مردم، شاه در این زمین بزرگِ دور و دراز. پسر ویشتاسپ هخامنشی پارسی پسر یک پارسی آریایی آریایینژاد. 03 داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا اینها هستند کشورهایی که من به جز پارس گرفتم؛ بر آنها فرمان راندم؛ به من باژ دادند؛ آن چه از سوی من به آنها گفته شد، آن را انجام دادند؛ قانون من آنها را نگاه داشت: ماد، ایلام، پارت، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، زرنگ، رخج، ثتگوش، گندار، هند، سکاهای هوم، ورگ، سکاهای تیزخود، بابل، آشور، ارابایه، مسر، ارمنیه، کپدوکیه، سارد، ایونی، سکاهای آن سوی دریا، اسکودَر، ایونیاییهای كلاهِ تاركدار برسر، لیبیاییها، کوشیان اهالی، مَکَ، کاریان. 04 داریوش شاه گوید: اهورامزدا چون این زمین را آشفته دید، آنگاه آن را به من ارزانی داشت مرا شاه کرد؛ من شاه هستم. بخواست اهورامزدا من آن را در جای خود قرار دادم؛ آن چه من به آنها گفتم آن را انجام دادند آن چنان که مرا کام بود. اکنون اگر گمان کنی که «چند بود آن کشورهایی که داریوش شاه داشت؟» پیکرهها را ببین که تخت را میبرند آنگاه خواهی دانست، آنگاه به تو نمایان خواهد شد که: نیزهی مرد پارسی دور رفته است؛ آنگاه به تو نمایان خواهد شد که: مرد پارسی دورتر از پارس جنگ کرده است. 05 داریوش شاه گوید: این که کرده شد، همه را به خواست اهورامزدا کردم. اهورامزدا مرا یاری رساند تا کار را به انجام رساندم. اهورامزدا مرا و خاندان مرا و این سرزمین را از آسیب بپاید: این را من از اهورامزدا میخواهم، باشد که این را اهورامزدا به من بدهد! 06 ای مرد فرمان اهورامزدا ناپسند در نگرت نیاید؛ راه راست را ترک مکن، شورش مکن! سنگ نبشته داریوش بزرگ، نقش رستم 2 01 خدای بزرگ اهورامزدا است که این شکوه را که دیده میشود آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که خرد و توانایی را به داریوش شاه ارزانی داشت. 02داريوش شاه گويد: به خواست اهورامزدا به گونهيي هستم كه راستي را دوست هستم، دروغ را دوست نيستم. نه مرا كام است كه به ناتواني از سوي تيرهيي ستم كرده شود، نه مرا كام است كه به توانگري از سوي ناتواني ستم كرده شود. 03 آن چه راست است، آن كام من است. مرد دروغ زن را دوست نيستم. تندخو نيستم. آن چيزهايي را كه خشم مرا گسترش ميدهند، به دست انديشهي خويش بسيار ميپايم. سخت بر (خواستهاي) خود چيره هستم. 04 مردي را كه همكاري مي كند ، او را درخور با همكاريش ، او را پاداش ميدهم. آن كه آسيب ميرساند او را متناسب با همكاريش او را پاداش ميدهم. آن كه آسيب ميرساند او را فراخور با آسيبش كيفر ميكنم نه مرا كام است كه مردي آسيب برساند؛ نه به راستي مرا كام است كه اگر آسيب رساند، كيفر نشود. 05 آن چه مردي در هميستاري مردي ميگويد آن مرا باور نيايد، تا اين كه فرمانِ قانونهاي خوب را برآورده كند. 06 آن چه مردي فراخور با تواناييهاي (خداداديش) خود (براي من) بكند يا به جاي آورد، خشنود هستم و مرا كام بسيار است و نيك خشنود هستم. 07از اين گونه است هوش و فرمان من: چون آن چه از سوي من كرده شده ببيني يا بشنوي چه در كاخ و چه در ميدان رزم، اين كار من است. افزون بر توانايي انديشهام و هوشم. 08 به راستي كه اين كار من است: تا تن من توان دارد به فرنام هم آورد، هم آورد خوبي هستم. همين كه با هوش در آوردگاه نگريسته شود آن كه نافرمان (باشد) آن كه به فرمان باشد ميبينم؛ چه باهوش، چه با فرمان. آنگاه نخستين كسي هستم كه ميانديشم همراه با كار چه هنگامي كه نافرماني را ميبينم چه هنگامي كه پيروي را مي بينم. 09 آزموده هستم هم با دستها هم با پايها. به فرنام سوار، سوار خوبي هستم. به فرنام كمانور، كمانوري خوب هستم چه پياده چه سواره. به نام نيزهور، نيزهور خوبي هستم چه پياده چه سواره. 10 و چيره دستيهاي (بدني) كه اهورامزدا به من فروفرستاد و توانا بودهام در به كار گيري آنها، به خواست اهورامزدا، آن چه به دستِ من كرده شد با اين چيرهدستيهايي كردم كه اهورامزدا بر من ارزاني داشت. 11 اي بنده، هرآينه آگاهساز كه من چگونهام. تواناييهايم چگونهاند، برتريم چگونه است. مبادا دروغ به نگرت رسد آن چه با گوش هايت شنيده شده است. آن چه را كه به تو آشكار شده بشنو. 12 اي بنده مبادا آن چه به دست من كرده شده دروغ به (نگرت) نمايانده شود. بنگر آن چه را كه [نوشته شده است]. مبادا قوانين [فرمانبرداري نشوند] به دست تو. مبادا [كسي در فرمانبرداري] ناآزموده شود. [اي بنده] مبادا شاه، (خود را بايسته به) كيفردهي (؟) كند [براي كار نادرست (؟) دربارهي(باشندگان در اين سرزمين)(؟)] نقش رستم يكي از مهمترين و زيباترين مجموعه آثار باستاني سرزمين هميشه جاويد پارس است كه آثارارزشمندي از دوران عيلامي ،هخامنشي و ساساني را در دل خود جاي داده است . نام محل يعني (نقش رستم ) نام نسبتا تازه اي است و اصولا در زبا ن پارسي (نقش ) به معناي حجاري مي آيد و رستم نيز قهرمان ملي ايرانيان است ،اينجا در زمان هخامنشيان معتبرترين محل اجراي مراسم تشريفاتي و ديني بود ه و بدليل وجود گورهاي شاهان ،تقدس هم داشته است . بعدها ساسانيا ن كه خود را جانشين هخامنشيان مي دانستند . تقدس اين محل را حفظ كردند و دژ محكمي در آن ساختند كه نقش هاي بسيار مهم تاريخي را تاجگذاري و كارهاي دلاورانه آنها را برداشته است .
آرامگاه خشيار شا نخستين اثر در سمت راست مجموعه نقش رستم آرامگاه خشيار شا است . تصوير كامل آرامگاه به طور عمومي تجسمي از شكل صليب را د ر خاطر مجسم مي كند . نكته قابل توجه ارتفاع آرامگاهها از سطح زمين است . در آن زمان معتقد بودند كه خدا فقط در آسمانهاست و بنابراين هر چه از زمين به طرف بالا بروند به خدا نزديك تر مي شوند. آرامگاه داريوش بزرگ داريو ش از خاندان هخامنشي و از تيره پاسارگادي و از قوم پارسي و نژاد آريايي بود. كالبدش را به آرامگاهي سنگي كه در كوه نقش رستم است به دست ابديت سپردند . در اينجا شاهنشاه هخامنشي در جامه پارسي و با كمان ( اسلحه ملي ايرانيان ) بر روي سكويي سه پله اي ايستاده و نيايش مي كند . بر فراز سر شاهنشاه تصوير اهورا مزدا ديده مي شود . در پائين سكو نمايندگان ملل تابعه اي كه اطاعت از حكمراني پارسيان را در زمان هخامنشيان پذيرفته بودند در حال نگاهداشتن تخت شاهي با دستان خويش مي باشند. آرامگاه اردشير اول هخامنشي شاهنشاهي اردشير اول در 466 ق . م برقرار شد . علت انتساب اين آرامگاه به اردشير اول آن است كه ريزه كاري و ويژگي هاي دوران خشيار شا و داريوش را ندارد. آرامگاه داريوش دوم غربي ترين آرامگاه نقش رستم كه حدود 33 متري سمت جنوب غربي آرامگاه اردشير اول كنده شده به داريوش دوم منتسب است . بهرام دوم در نبردگاه در اين نقش بهرام سوار بر اسب چهار نعل به سوي چابك سوار دشمن مي تازد و نيزه بلند خود را چنان بر او زده كه نيزه دشمن شكسته شده است .در پشت سر بهرام سوار ي آراسته د ر فشي را بر دست گرفته است كه ميله افقي مزين به سه گوي بر فراز آن ديده مي شوند و دو طره پاچه اي از آن آويخته است . تاج گذاري نرسي نرسي پسر شاپور اول فرمانرواي ارمنستان در سال 294 م تاج و تخت ايران را بدست آورد . حلقه ديهيم دارشاهي ميان او و نقش زني تاج دار قرار دارد ،مانند آن است كه نرسي آن را از دست آن بانو مي گيرد . معمولا نقش اين بانو را تصوير آناهيتا (الهه باروري و خانواده و نماد آب و آباداني ) مي دانسته اند ،اما استدلال كرده اند كه وي شاپور دختك همسر نرسي است . بين پادشاه و بانوي تاجدار مردي است كه احتمالا هرمز دوم ،وليعهد نرسي است . شاپور و امپراتوران روم درزمان شاپور اول سه امپراتور رومي به ايران حمله ور شدند كه يكي از انها والرين بود كه در نهايت به دست ايرانيان اسير شد . شاپور فرمان داد كه پيروزي هاي اور ا در چند نقش (در نقش رستم و بيشاپور ) حجاري كنند.صحنه پيروز ي شاپور از زيباترين نقش برجسته هاي تاريخي نقش رستم است و مايه سرافرازي ايرانيان است . شاپور با تاج كنگره اي و جامه آراسته سوار بر اسب رو به سمت چپ نقش شده است و در پيش او فيليپ عرب امپراتور تاجگذار رومي زانو خم كرده است . پادشاه يك دست خويش را به طرف او دراز كرده است كه نشانه قبول باجگذاري است . فيليپ تاجي رومي بر سر دارد و هر دو دست خويش را به حالت بخشش به جلو دراز كرده است . كنار شاپور امپراتور رومي ديگري ايستاده كه شاپور مچ دست او را به نشانه اسيري وي گرفته است . اين امپراتور اسير والرين است . صحنه نبرد شاپوردوم در زيرآرامگاه شاپور دوم و رو به روي كعبه زرتشت نقش حجاري شده اي مربوط به دوره ساساني است . طول اين نقش 6/7 متر و بلندي آن 3 متر است . دراين نقش سوار تاجداري نيزه خود را بر گردن دشمن فرو كرده است كه به عقيده بعضي از تاريخ نگاران شاپور دوم است . كعبه زرتشت روبروي كوهستا ن ساختمان بسيار زيبا و مكعب شكلي قرار دارد . اين بنا در دو قرن اخير با اين تصور كه به آئين زرتشت پيامبر ايران باستا ن رابطه داشت كعبه زرتشت ناميده شده است . قسمت زيرين بنا تو پر ساخته شده است اما در بالاي ساختمان اتاقي به اندازه 5/2x5/2 متر وجود دارد كه كاربرد آن مايه بحث بسيار مي باشد . چاه آب در كنار كوه در فاصله 50 متري كعبه زرتشت به سمت غرب ،چاه آب و يا مخزني براي ذخيره آب در پاي كوه كنده شده كه بلندترين ضلعش 20/7 متر و بقيه اضلاعش 5/5 متر طول دارند . بهرام دوم و در باريانش در سمت چپ نقش بهرام ،نيم تنه سه شخصيت در حالي كه به يهرام مي نگرندبسته است . نزديكترين نقش به پادشاه ملكه بهرام دوم شاپور دختك است . دو نقش ديگر كه كلاههاي آنها با سر گاو و پلنگ تزئين يافته احتمالا شاهزادگان هستند و چهارمي كر تير (kartir) موبد بزرگ دوره بهرام است . پنجمي با موهاي پرپشت اما بدون كلاه و با ريش بلند و آراسته (نرسي ) عموي بهرام دوم است . در سمت راست پادشاه نقش نجيب زادگان ديده مي شود . تاجگذاري اردشير بابكان آخرين نقش تاجگذاري اردشير اول بنيان گذار دولت ساساني را نشان مي دهد . دراين نقش پادشاه با يك دست اورنگ شاهي را از اهورا مزدا در يافت مي دارد و با دست ديگر به او اداي احترام مي كند . زير پا ي اسب اردشير پيكر اردوان پنجم آخرين پادشاه اشكاني افتاده است . آتشدانهاي سنگي دو گانه و استودان ها در حدود 150 متري نقش تاجگذاري اردشير دو چهار طاقي كوچك از سنگ كوه بر كنارراه تراشيده شده اند كه قبلا آنها را اتشدان مي دانستند.اما امروز معتقدند كه جاي نهادن استخوانهاي پاك شده دو تن از بزرگان ساساني بوده است .در فاصله 300 متري اين دو چهار طاقي به طرف شمال در محلي كه امروز به نام حرم شاهزاده اسماعيل معروف است در دامنه پايين كوهستا ن حفزه هاي مكعب شكلي در سينه كوهستان در آورده اند كه براي نهادن استخوان مردگان پرداخته شده بوده اند و به همين دليل هم به نام استودان معروف شده اند . | |
|