Admin Admin
Posts : 273 Join date : 2011-10-19 Age : 32 Location : keleis
| عنوان: سنگتراشی ها و نقوش های تخت جمشید السبت أكتوبر 29, 2011 8:10 am | |
| نویسنده : انی کاظمی نقوش برجستهای که کاخهای تختجمشید را آراسته است از با اهمیتترین آثار باستانی به شمار میآید، که تا زمان حال برجای مانده است، کیفیت و کمیت این آثار چنان است که بررسیهای گستردهای را بر روی آنها لازم میسازد، لیکن تا این تاریخ هیچگونه تحلیل سبکشناسی معتبری که چاپ و منتشر شده باشد بر روی آنها انجام نگرفته است. بررسی حاضر تلاش دارد با توجه به جنبههای متفاوت سبکها و روشها، از شیوههای بکار رفته در حکاکی تا اصول طراحی، از شناسایی کار حجاران، تا توصیف پیشرفت تسلسل زمانی سبک «تختجمشید» شکاف موجود را پر کند. پیکرهشناسی و انواع مختلف نفوذ عوامل خارجی که موضوع بررسیهای بسیار بوده است، مودرد بحث قرار نخواهد گرفت.
دارویش اول (۴۸۶-۵۵۲ ق م) موجد طراحی کاخهای اصلی تختجمشید و آرامگاه خود و نقشرستم بوده است. کار ساختمانی در طول سلطنت پسر او خشایار اول (۴۶۵-۴۸۶ ق م) و نوهاش اردشیر اول (۴۲۵-۴/۴۶۵ ق م) ادامه یافت، لیکن صرفنظر از بعضی تغییرات و تجدید ساختمانها در دوران اردشیر سوم (۳۳۸-۸/۳۵۹ ق م) سایر پادشاهان هخامنشی با آنکه آرامگاههای خود را در نقشرستم و مشرف بر صفه تختجمشید بنا کردند، بر روی صفه هیچ ساختمانی نساختند، کاخها و شهر تختجمشید در ۳۳۰ ق م بدست اسکندر تخریب شد، و از آن زمان تا شروع حفاریهای قرن اخیر وضعیت آنها تقریباً بدون تغیرر باقی ماند.
منطقه کاخ تختجمشید به سه بخش تقسیم شده است: سطح صفه (تختجمشید) که ساختمانهای اصلی روی آن قرار گرفتهاند، ساختمانهای واقع در دشت به طرف جنوب و غرب صفه و سرانجام سراشیبی تپه بلند به طرف شرق صفه، در حدود دوازده ساختمان بر روی صفه ساخته شده بود و بیشتر آنها به وسیله نقوش برجسته آرایش شده بودند، نقوشی که روی سردرها، پلکانها و چهارچوب درها و پنجرهها کنده شده بودند. زمینه اصلی این نقوش نشانگر تجلیل پادشاهان ایرانی است که در صحنهها شاخص است. حال شاه چه در حال قدم زدن و عبور از درهای کاخ خویشتن و چه جلوس کرده بر تخت و در حال پذیرش هدایا از مردم تحت فرمان خویش است.
سالمترین نقوش برجسته آنهایی هستند که در جبهه شرقی آپادانا و بر روی پلکانهای ساختمان مرکزی قرار گرفتهاند، هر دو قسمت زیر آوار دیوارهای خشتی فرو ریخته محفوظ ماندهاند. نقوش برجسته آپادانا عموماً شاه را نشسته بر تخت نشان میدهند، در حالی که در جلوی او بیست و سه هیأت از مردم تحت حکومت مشغول تقدیم هدایای ارزشمند و فوقالعاده هستند، و در پشت سر شاه ردیفهای نگهبانان، اسبان، ارابهها، و بزرگان دربار مستقر شدهاند. بر روی پلکانها و کنار دستاندازها تعداد زیادی سرباز پارسی صف کشیدهاند. در جمع، بیش از ۸۰۰ نقش بر روی جبهه شرقی آپادانا کنده شده است. همین صحنه، که به صورت معکوس تراشیده شده است، بر روی جبهه شمالی به چشم میخورد، لیکن از آنجا که این جبهه در طول قرون در معرض عوارض جوی قرار داشته، به صورت بدی فرسوده شده است. روی سر در پلکانهای شمالی ساختمان مرکزی نگهبانان در اندازه معمولی قد انسان دیده میشوند، و در همین حال اشراف درباری در لباسهای پارسی یا مادی در حال بالا رفتن از پلهها هستند، و در آن دستاندازها صفوف سربازان پارسی مستقر شدهاند. در اینجا در حدود ۴۰۰ نقشبرجسته وجود دارد. در بخش بیرونی پلکانهای جنوبی همان ساختمان کمانداران پارسی، و در بخش درونی، مستخدمین در پوشش پارسی و مادی مشاهده میشوند، پلکانهای کاخهای خشایارشاه، داریوش، و اردشیر سوم نیز با نقوش برجسته سربازان پارسی و مستخدمین آرایش شده است، درحالی که پلکانهای غربی کاخ داریوش و کاخ اردشیر اول با نقوش هیاتهای ملل تابعه و مستخدمین آرایش یافته است. به هر حال، این نقش برجسته ها در اثر عوارض انسانی و جوی آسیب دیده است.
بر روی چهار چوب درهای کاخ داریوش، کاخ خشایارشاه، حرم و ساختمان مرکزی شاه در زیر سایبانی دیده میشود که مستخدمین درباری او را همراهی میکنند. بر روی دیگر آستانههای درها یک قهرمان شاهی با نوعی حیوان وحشی افسانهای درحال جنگ تن به تن است، ویا شاه بر تخت خویش جلوس کرده و تخت بر روی سکویی است که مردم امپراتوری به جای مردم این کار را به عهده دارند.
نقوش اگر چه بسیارند لیکن به طرز خارق العادهای همسان میباشند. پیکرههای منفرد، نه یک بار و دوبار، بلکه در حالی که سربازان روی پلکانها و کنار نردهها صف کشیدهاند چندین صدبار با حالتی یکسان تکرار میشوند. گوناگونی صحنه کم است، و بسیاری از آنها با شیوههای یکسان تکرار میشوند طرح چهره یکسانی برای پارسیان، مادها و بیشتر بیگانگان نشان داده شده است. پارسها بلا استثناء جامههای بلند (ردا) چیندار پوشیدهاند، و این جامهها درچند نقش محدود گوناگون نشان داده میشود، درصورتی که مادها همگی ملتبس به لباسهای بدون آستینی هستند که بلندای آن تا روی زانوانشان میرسد. این همسانی ما ظاهراً کار حکاکی نقوش را بسیار سادهتر و مکانیکیتر میسازد، و مقدار شکلهای مختلف و حالات استفاده شده در تخت جمشید درمقایسه با تعداد کل نقوش ناچیز است.
بیش از ۳۰۰۰ نقش بر روی ساختمانها و مقبرههای تخت جمشید ایجاد شده است. در سایر بناهای هخامنشی نقوش کمی وجود دارد. ۳۲ نقش در پاسارگاد، ۱۴ نقش در بیستون، ۸ نقش در کانال ستون سنگی مصر که به وسیله داریوش اول ساخته شده، و تعداد کمی درشوش، بابل و تل حکوان. حتی اگر این امکان درنظر گرفته شود که تعداد بیشتری از این نقوش از بین رفته باشند، نمیتوان تصور کرد که قبل از ساختن تخت جمشید صنعت پیکرتراشی و حجاری قابل ملاحظهای در پارس وجود داشته است.
نقوش برجسته تختجمشید از قرن هفدهم در اروپا شناخته شده است. در دهه ۱۹۳۰ هیأت آمریکایی، ابتدا تحت سرپرستی ارنست هرتسفلد و سپس اریک اشمیت، حجاریهای بسیاری را که عبارت بودند از جبهه شرق آپادانا، دو پلکان ساختمان مرکزی، و روی اورتواستات که به خزانه انتقال یافت، کشف کرد. این اکتشافات تعداد نقوش برجسته شناخته شده در تختجمشید را به دو برابر افزایش داد و از آنجا که آنها در شرایط تقریباً کاملی هستند، بایستی مبنای هر نوع بررسی برای شناخت سبک نقوش برجسته تختجمشید قرار گیرند. نتایج حاصله از حفاریهای هیأت آمریکایی در سه جلد کتاب بسیار جالب انتشار یافت، کتابهایی که شامل موارد گسترده از کلیه بناهای واقع به روی صفه میباشند. لیکن علیرغم خارقالعادهبودن کتاب تختجمشید اشمیت از کلیه جوانب، پیداست که وقتی به توضیح دادن نقوش برجسته میپردازد، فقط از روی عکسها به بررسی پرداخته است. این بدان معنی است که او بعضی موارد اصولی را نادیده گرفته است، مثل نشانه های مربوط به حجاران، و در اینجاست که استنادهای او ناکافی است. در این اواخر تلاشهای بسیاری به وسیله آقا و خانم تیلیا انجام گرفته است. این مطالعات بر اساس کار دقیق بازسازی در تختجمشید بوده است، کار بازسازی از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۹ به مسئولیت آنان ادامه داشته است.
ابزارها:
سنگ تراشی زمان هخامنشی به تفصیل به وسیله آن بریت تیلیا و کارل نایلندر مورد بررسی قرار گرفته است. در اینجا من فقط کار بر روی نقوش برجسته را مورد بحث قرار میدهم. روشهای حکاکی را میتوان به بهترین وجه بر روی بخشهای ناتمام نقوش برجسته مشاهده کرد، و تقریباً هر مرحله از کار می تواند در جایی در تخت جمشید مورد شناسایی قرار گیرد. در بعضی از موارد می توانیم از روی علائم به جا گذاشته شده روی سنگ تعیین کنیم چه ابزاری و به چه ترتیبی در آن به کار رفته است. ابزارهای آهنی، چه کلنگ و چکش (با دسته افقی) یا قلم سر تیز و اسکنه (که با پتک چوبی به آن ضربه می زنند) مورد استفاده قرار میگرفت.
هریک از این دو گروه را می توان به ابزارهای سرتیز، لبه دار و نوع دندانه دار از هر اندازه و وزنی تقسیم کرد. کلنگ سنگین برای سنگتراشی وشکل دادن ابتدایی با توجه به اینکه تکه سنگی که بایستی برداشته شود به چه اندازه است با ضربه عمودی و با ضربه سریع و لب شکن مورد استفاده قرار می گرفت. مرحله بعدی احتمالا استفاده از قلم های تخت و پتک چوبی بوده است. برای تهیه یک سطح صاف معمولاً از چکش لبه دار و بطور عمومیتر و شاید با گذشت زمان، از چکش دندانه دار استفاده می شده است. پس از آن بطور پی در پی چکش های ظریفتر همراه با استفاده از قلم های لبهدار به کار میرفته است. در جزئیات از قلمها و اسکنه های لبهدار تخت و باریک استفاده میشده است. آخرین مرحله صاف کردن سطوح بوسیله مواد ساینده از درجات مختلف و آب بوده، و سرانجام برای زدودن خراش های باقیمانده، از عمل سایش با مالیدن سنگ با همان درجه سختی یا سرب یا چرمی که احتمالاً پوست کوسه بوده استفاده میشده پس از آن نقوش برجسته رنگ می شدند.
در این مختصر ابزارها و طرز کاربرد آنها به طور خلاصه بیان شده است، لیکن در اینجا باید به نکتهای اشاره کنم، در هر مرحله حجار یا بنا میتوانست از انواع مختلف ابزارها سود ببرد: بسته به آموزش و استنباط شخص خود و هم چنین اهمیت کاری که انجام میداد از قلم با کلنگ، ابزار لبهدار یا دندانهدار استفاده میکرد، علاوه بر این تشخیص علامت بجا گذاشته شده بوسیله یک کلنگ با آنچه که یک قلم بجا میگذارد، و تفاوت بین اثر چکش لبهدار از قلم درز صاف، با چکش دندانهدار از اسکنه دندانهدار مشکل است.
هیچ گواهی برای کاربرد مغارهای گرد یا مغار، اره، سوهان تخت یا سوهان وجود ندارد. حفرههای کوچک برای متصل کردن تزئینات فلزی و مجاری ریختن سرب مذاب بوسیله مته ساخته میشدند، احتمالاً متههای کمانی با استفاده از سرمته کوتاه و ساینده لیکن از تکنیک ((مته چرخان)) که در صنعت پیکرهسازی یونان رواج کامل داشت استفادهای به عمل نیامده است. از خراطی در معماری سنگ استفاده نشده است، لیکن در کار چوب، فلزکاری و برای صنعت ساخت ظروف سنگی و مهرهای استوانهای از آن استفاده شده است.
نشانهای از سایر ابزارهایی که بوسیله حجاران و بنایان مورد استفاده قرار گرفته است باقی نمانده. یکی از این ابزارها همان گونیای بنایان است که مشتمل بر یک لبه صاف، یک گوشه قائمه، یک تراز و یک شاقول است. گونیا و تراز می توانند از هم جدا باشند، و شاید به همین دلیل است که بعضی از بنایان نشانه مشخصه خود را برای تراز A و برای گونیا ….. انتخاب می کنند. علاوه بر اینها، اندازهگیرهای نخی، خطکشهای چوبی، پرگار تقسیم برای کشیدن دایره، ریسمان، و رنگ مورد استفاده قرار گرفته است. احتمال دارد که به منظور وارسی و بازدید قالبها وشاید برای تراشیدن نقوش برجسته از شابلونهای چوبی پیش ساخته استفاده میشده است.
نقاشی و ترصیع
وقتی هرتسفلد نقوش برجسته آپادانا و ساختمان مرکزی را از زیر خاک بیرون آورد اثرات بسیاری را از رنگهایی که به انها چسبیده بود یافت، لکن متأسفانه جزئیات زیادی از آن را ثبت نکرد. امروزه آثاری از آن رنگها هنوز باقیمانده است، به ویژه روی نقوش برجستههای تالار صدستون، جایی که نقش اهورمزدا و سکوبهای نشیمنگاه مربوط به تخت سلطنتی رنگ اصلی خود را حفظ کردهاند. در محل های دیگر رنگ قرمز بر روی بعضی از لبها، پره های بینی و چشمان نگهبانان پارسی در ایوان سر پوشیده ساختمان مرکزی، در دهان و پرههای بینی نقوش سرستونها، در پرههای بینی قهرمانان در نقوش برجسته آپادانا و روی نقش شاه روی درهای ساختمان مرکزی وجود دارد. عناصر مختلفی درسایه یکنواخت از قرمز، سبز، آبی و احتمالاً زرد رنگ شدهاند، رنگهای دیگر، مثل سیاه، ساخته شده از دوده، ممکن است به مصرف رسیده باشد ولی اثری از آن باقی نمانده است. برای کمک به نقاش در کار رنگ زدن گاهی اوقات انگارههایی روی سطح سنگ بوسیله خراشیدن به وجود میآوردهاند. شیرها، علائم روی بازو و طرحهای گل و بوته ای دیده شده اند که روی لباسها در کاخ داریوش، کاخ خشایارشاه، ساختمان مرکزی و اندرونی وجود داشته است، با اجرای این روش، شاه، تنها نقشی است که با البسه طرح دار از نظر شکوه و جلال و رنگ آمیزی روشن و واضح و ابعاد و اندازه خود از دیگران تمیز داده می شود.
در طول باقیمانده این مقوله خواننده بایستی به خاطر داشته باشد که بسیاری از جزئیاتی که در حال حاضر آشکار شده اند در زیر رنگ محو گشته بودند. به ویژه بخش های کامل نشده نیز همه رنگ شده بودند. مفهوم نیست که نقش ها تا چه حدودی رنگ شده اند برای مثال، ما نمی دانیم آیا پوست پیکره ها رنگ آمیزی شده بوده است یا نه و یا چه رنگی برای رنگ آمیزی لباس سربازان به کار رفته است. این که گفته شده است که سطح سنگ ها از روی قصد به صورت ناهموار گذاشته شده تا رنگ را بهتر به خود بگیرد حقیقت ندارد، و در واقع به طور طبیعی این بخش های صاف تر بوده اند که رنگ روی آنها حفظ شده است.
بعضی از حجاری های برجسته و سر ستون ها با سنگهای رنگی یا فلز ترصیع شده اند و یا با برگه و ورقه طلایی تزیین گشته اند. بر روی پیکره شاه در کاخ داریوش، کاخ خشایارشاه و ساختمان مرکزی تاج و بعضی از جواهر ها در سنگ کار گذاشته است، تصور بر آن است که گردن بندها، الگوها و تاج ها از فلزات و سنگهای گرانبها ساخته شده است. بعضی اوقات ریش ها نیز، شاید با سنگ آبی مصری حجاری شده اند. در کاخ P در پاسارگاد سوراخهایی می توان در روی کفش یا لباس پادشاه مشاهده کرد که برای کار گذاشتن تزئینات بوده است.
مدت زمان ایجاد نقوش
تخمین مدت زمانی که برای حکاکی یک نقش تنها صرف شده است مشکل است. مدت این زمان به عوامل بسیاری بستگی دارد، مهارت و تجربه هنرمند، کیفیت نظارت، تقسیم کار بین حجاران، و همچنین نوع حجاری برجسته و مشخصات سنگ. با نگرش به این عدم اطمینان ها، ممکن است حتی پیشنهاد کردن مدت زمان تخمینی ناهنجار به نظر برسد، لیکن موضوع آنقدر جالب است که هر تخمینی هر قدر هم تقریبی باشد ارزش توجه کردن دارد.
به طوری که از بررسی نقش های سپردار روی بالکن آپادانا مشخص شده است، چون بخشهای مختلف نقشها احتمالاً به وسیله حجاران متفاوت حکاکی شده است، حداقل زمان لازمبرای تکمیل نقش، مدتی بوده است که جزئیات سر نقش حکاکی شده اند. اگر کسی این زمان را بداند و تعداد حجارانی را که متخصص حکاکی سر پیکره بوده اند نیز در دست داشته باشد، می توان زمان حکاکی یک نمای کلی را محاسبه کند. به عنوان یک تخمین تقریبی، بین سه تا شش روز صرف می شده است تا سر یکی از کوچکترین نقشها حک شود و حداقل دو برابر این زمان برای حکاکی سر یکی از بزرگترین پیکره ها صرف می شده است. سه استاد بنای سنگ کار سه ماه برای تکمیل کردن یک ته ستون آپادانا پس از آن تکه سنگ بریده شده و به محل حمل می شد وقت صرف می کرده اند. با توجه به این ارقام، تخمین حاصله در بالا ممکن است خیلی اندک باشد. در فصل چهارم خواهیم دید که دو تیم از حجاران بر روی جبهه شمالی ضلع شرقی آپادانا، جایی که ۲۴۲ کماندار کوچک و نگهبان و ۱۳۶ نیزه دار، مهتر و اشراف متوسط القامه وجود دارد، کار کرده اند، در هر تیم تعدادی حجار بوده است، لیکن روی هم رفته در هر تیم یک یا دو حجار سر نقش ها را حکاکی کرده اند. برای حکاکی این نما حداقل دوازده ماه وقت صرف شده است، ولی احتمالاً زمانی دو یا سه برابر آن برای این کار لازم بوده است.
منبع : میراث جهانی پاسارگاد | |
|
Admin Admin
Posts : 273 Join date : 2011-10-19 Age : 32 Location : keleis
| عنوان: عجایب و شگفتی های تخت جمشید السبت أكتوبر 29, 2011 8:11 am | |
| ویسنده : انی کاظمی در سال ۵۱۸ پیش از میلاد، تعداد زیادی از با تجربه ترین مهندسان، معماران و هنرمندان از چهار گوشه عالم فرا خوانده شدند تا با مشارکت و هم اندیشی، اولین بنایی را برپا سازند که بتواند هزاران سال نمادی از وحدت جهانی و صلح و برابری باشد.
ایرانیان در قرن ششم پیش از میلاد در سایه رهبری کورش بزرگ و در دوران حکومت داریوش بزرگ موفق به تشکیل یک دولت جهانی شدند که از رود دانوب در اروپا تا دریای آرال در آسیای مرکزی و از اقیانوس هند و رود سند تا حبشه و لیبی گسترش داشت. در واقع آنان بر نیمی از دنیای آن روز فرمان می راندند و آنرا اداره می کردند.
در سال ۵۱۸ پیش از میلاد داریوش فرمان به ساخت کوشک شاهانهایی در سرزمین فارس داد و سرانجام بناهای باشکوه و شگفت انگیز تخت جمشید بر صخره بزرگی در کوه مهر، در مرودشت ساخته شد.
ساخت تخت جمشید در دوران حکومت داریوش، پسرش خشیارشا و پسرزادهاش اردشیر یکم ادامه داشت و هر یک از آنان بخش هایی را به مجموعه افزودند. اما در واقع ساخت وساز تخت جمشید تا ۱۸۸ سال، یعنی پایان حکومت هخامنشیان در ۳۳۰ پیش از میلاد ادامه داشت و هیچگاه به پایان نرسید. از آن دوران کاخ نیمه تمامی در تخت جمشید وجود دارد که مشخص است فرصت نکرده اند به پایان برسانند.
تخت جمشید مملو از شگفتی و فرهنگ درخشان مردمانی است که حتی خرابه و ویرانه های آن امروز پس از گذشت ۲۵۰۰ سال مورد تحسین هر بیننده ایرانی و غیر ایرانی قرار می گیرد. به راستی راز این جاودانگی در چیست؟
۱٫ تا کنون بیش از ۳۰ هزار گل نبشته از کاوش های تخت جمشید به دست آمده که از نظر ابعاد و متن کوچک و مختصر هستند اما به لحاظ محتوا از با ارزش ترین اسناد دوران هخامنشی به شمار می روند. بر اساس این گل نبشته ها که در حال حاضر اکثر آنها در آمریکا نگهداری می شوند، مشخص گردیده که در دوران فعالیت تخت جمشید، به کارگران دستمزد پرداخت می شده، حقوق زن و مرد برابر بوده، زنان می توانستند کار کنند و یا کار نیمه وقت اختیار نمایند، زنان از حق ارث برابر برخوردار بودند، مادران از حقوق زایمان و کودکان از حمایت های اجتماعی بهره مند می گشتند. این همه تامین اجتماعی که به قول خانم پروفسور کخ حتی امروزه در کشوری مانند آلمان هم بطور کامل انجام نمی شود، برای ۵۰۰ سال پیش از میلاد به معجزه می ماند. بی شک گل نبشته های اداری، سندی قطعی و بی چون و چرا از نظام اداری و اجتماعی دوران هخامنشان هستند.
۲٫ آپادانا یا تالار ستون دار، کاخی است که بیش از ده هزار متر مربع وسعت دارد و در زمان باستان دارای ۷۲ ستون بوده است. این کاخ به دلیل ارتفاع حدود ۲۰ متری ستون ها و فاصله غیر معمول آنها از یکدیگر، جزء شاهکارهای هنر معماری دوران باستان است و دیگر نظیرش ساخته نشد. وزن هریک از ستون ها ۹۰ تن بوده و بر فراز آنها سر ستون های گاو دو سر و یا شیر دو سر که هر کدام بیش از ۱٫۵ تن وزن داشت قرار می گرفت.
3. آپادانا دارای دو جفت پلکان دو طرفی در سمت شمال و شرق است که طول هر یک از دیواره های آن ۸۱ متر است. بر روی این دیواره های سنگی، صفی از سربازان، بزرگان کشوری و ۲۳ قوم هدیه آور از ایران بزرگ را حک کرده اند. در مرکز این پلکان ها نقشی از پادشاه قرار داشته که در یک دست عصایی به نشانه پادشاهی دارد و در دست دیگر گل نیلوفری را به نشانه صلح و دوستی تقدیم هدیه آوران می نماید.
۴٫ در تخت جمشید بیش از ۳۰۰۰ نقش برجسته و تندیس وجود دارد که بی شک بسیاری از آنها الهام گرفته از هنر میان رودان و آشور است اما بر خلاف آنها حتی یک مورد یافت نمی شود که به صحنه جنگ، صف اسیران، از بین بردن دشمنان و یا قدرت نمایی پادشاه پرداخته شده باشد بلکه همواره به اتحاد و دوستی اقوام اشاره دارند.
۵٫ یکی از شکفت انگیز ترین بخش های تخت جمشید که معمولآ هیچوقت دیده نمی شود، آبراهه های زیر زمینی آنست که بیش از ۲ کیلومتر درازا دارند. هخامنشیان در برخی از قسمت ها صخره را تا ۹ متر تراش داده و پائین رفته اند و در بخش هایی نیز با افزودن سنگ های غول پیکر توانسته اند به شیب مورد نظر دست یابند. آنان با روش های خاص و مهندسی خود تدابیری اندیشیده بودند که آب بدون گل و لای از کانال خارج گردد.
۶٫ تمام تندیس ها و نقوش حجاری شده در تخت جمشید مزین به رنگ های ملون بوده و از زیبایی می درخشیده اند. برای نمونه می توان به نقش داریوش در کاخ تچر اشاره کرد. تاج وی از طلا، ریشش از سنگ لاجورد، دستبند و گوشواره ها از سنگ های قیمتی بودند ولی امروز فقط سوراخ های محل نصب، بر نقش باقی مانده اند اما هنوز در حاشیه لباس داریوش می توان آثار نقوش بسیار ریزی را یافت که با رنگ های زیبا برجسته می شده اند.
۷٫ از دیگر شگفتی های بنای تخت جمشید می توان به معادن سنگ آن اشاره کرد. مهندسان و معدنکاران می توانستند با ابزارهای ساده خود سنگ هایی حتی به وزن ۲۵۰ تن را از معدن استخراج و سالم به پائین کوه منتقل و پس از ایجاد طرح اولیه آنرا به تخت جمشید انتقال دهند.
۸٫ به نظر می رسد بزرگی و یا کوچکی سنگ برای سنگ تراشان ماهر هخامنشی تفاوتی نداشته است. آنان عطردان و گلدان هایی تراشیده اند که قطر دهانه آنها بسیار کمتر از قطر داخلی بدنه است و این گویای آنست که می توانستند سنگ را به صورت دورانی به گردش درآورده و با ابزار های خاص داخل آنرا تراش دهند.
9. برای برهم نهادن پایه ستون، قلمه ستون، گل ستون، سر ستون و یا جرزهای درگاه ها هیچ نوع ملاتی بکار نمی بردند و تنها با روش خاصی دو سطح تحتانی و فوقانی سنگ را پاک تراش می کردند. این روش باعث می گردید تا ستون و درگاه ها در مقابل نیروی زلزله پایداری کنند.
۱۰٫ بر اساس متون تاریخی و کتیبه های موجود، در پیرامون تخت جمشید شهری به نام پارسه وجود داشته که هزاران نفر در آن زندگی می کردند. امروز نشانه های کمی از شهر پارسه بر سطح دشت باقی مانده است ولی کاوش گران به دنبال آنند تا این شهر را از زیر خاک های کشاورزی بیرون آورند.
۱۱٫ به نظر می رسد که انتخاب کوه مهر یا رحمت برای ساخت بنای تخت جمشید، به دلیل تقدس آن بوده است. از جمله نشانه های تقدس می توان به تدفین های بسیار متنوع از ادوار گوناگون در دامنه این کوه اشاره کرد که به شکل گورهای مخروطی لاشه سنگی، گورهای حفر شده در سنگ های مکعبی و یا حفره های محل نگهداری استخوان خود نمایی می کنند.
۱۲٫ امروزه هیچ اثری از سقف چوبی کاخ های تخت جمشید بر جای نمانده است اما خوشبختانه باستان شناسان و پژوهشگران به درستی دریافتند که نقش حجاری شده بر سینه آرامگاه های پادشاهان هخامنشی، در واقع همان نقش کاخ داریوش است و بدین ترتیب موفق شدند بر اساس آن، سقف بخشی از کاخ ملکه را که امروز به موزه تخت جمشید تبدیل شده بازسازی نمایند.
۱۳٫ بی شک از همان آغاز برپا کردن تخت جمشید، یکی از دغدغه های مهم معماران، حفاظت مجموعه در مقابل عوامل طبیعی و بویژه بارش باران بوده است. ناودان های آجری و قیر اندود، ناودان های تنبوشه ای، ناودان های پرشی، کانال های روباز و چاه سنگی از جمله تدابیری هستند که مجموعه را از گزند سیلاب ها محفوظ می کردند.
۱۴٫ روش های مرمت و نگهداری از بناهای تخت جمشید در دوران باستان، به نوبه خود بسیار شگفت انگیز است. از آنجا که هیچگاه ساخت و ساز تخت جمشید به پایان نرسید می توان نتیجه گرفت که همواره بناها و نقوش آن می توانستند در اثر کوچک ترین ضربه ای دچار آسیب گردند ولی معماران با پیش بینی های بسیار ماهرانه خود از این احتمالات جلو گیری و در صورت نیاز با ابتکارات خاصی به ترمیم قطعه سنگ آسیب دیده پرداخته اند.
۱۵٫ از دیگر شگفتی های تخت جمشید می توان به اهمیت پیام رسانی آن برای آیندگان اشاره کرد. داریوش فرمان داد تا ۴ لوح زرین را به همراه ۴ لوح سیمین و تعدادی سکه در زیر پی چهار گوشه آپادانا قرار دهند تا بدین شکل بتواند پیامش را شاید در ۲۵۰۰ سال بعد به گوش ما و آیندگان برساند. همچنین وی در بخشی از چهار کتیبه حک شده بر دیوار جنوبی تخت جمشید چنین می گوید:
« این سرزمین را اهورامزدا از دشمن، از سال بد، از دروغ بپایاد. بدین سرزمین دشمن، بدسالی، دروغ میاد. این را من از اهورامزدا با ایزدان خاندان شاهی به نماز خواستارم »
در فوریه ۳۳۰ پیش از میلاد اسکندر به کوشک داریوش وارد شد و دستور داد سه هزار شتر و عده زیادی قاطر از شوش و بابل آوردند تا بتوانند انبوه زر و سیم خزانه تخت جمشید را که بالغ بر ۱۲۰ هزار تالان یعنی ۴۴۰۰ کیلو گرم نقره می شد به همراه پرده ها، پارچه های نفیس و فرش های عالی، از جای بکنند و ببرند.
آنچه که بطور خیلی خلاصه در اینجا به آن اشاره شد برگرفته از مجموعه ای بی نظیر و مستند به نام شگفتی های تخت جمشید است که پس از ده سال پژوهش و تصویربرداری با همکاری جمعی از اساتید ایرانی و غیر ایرانی تولید گردیده است.
پروفسور هاید ماری کخ – پژوهشگر
دکتر عبدالمجید ارفعی – متخصص زبان های باستان
پروفسور فرانچسکو کالییری – باستان شناس
پروفسور رمی بوشارلا – باستان شناس
استاد حسن راهساز – متخصص مرمت آثار سنگی
دکتر الکساندر ناگل – مرمتگر آثار تاریخی | |
|