انجمن فرزندان ایران بزرگ
انجمن فرزندان ایران بزرگ
انجمن فرزندان ایران بزرگ
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةدروازهأحدث الصورجستجوثبت نامورود

 

 مقبره كوروش‏

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

مقبره كوروش‏  Empty
پستعنوان: مقبره كوروش‏    مقبره كوروش‏  Icon_minitimeالسبت أكتوبر 29, 2011 8:04 am

مقبره‏
وقتى‏كه از سكوها بالا مى‏رويم با مقبره كه از سه رديف جرزهاى سنگى بزرگ ساخته شده است روبرو مى‏شويم كه ارتفاع سنگ زيرين برابر با بلندى درگاه است. در بالاى رديف فوقانى لبه پيش‏آمده باريكى است كه بام روى آن قرار گرفته است و آن شامل دو رديف سنگ‏هاى بزرگ است كه رگه سنگى ديگر بر رأس آن هست. از درگاه كوتاه باريكى به داخل مقبره راه است. اين مدخل دو پا و سه اينچ پهنا و فقط چهار پا و سه اينچ ارتفاع دارد. اگر قول آقاى ديولافوا معتبر باشد داخل حجره كه با ضخامت ديوارهاى دور آن هم‏اندازه است و در اصل داراى دو در بوده كه روى يكديگر باز و بسته مى‏شده است يعنى هر دو در، در آن واحد باز نمى‏مانده است و اين از آن‏جهت تمهيد شده بود كه چشم زائران فضول به قسمت درونى نيفتد.
با قامت دولا به اطاق خالى داخل مى‏شويم كه سقف و ديوارهاى آن از دود سياه شده است. كف اطاق با دو قطعه سنگ عظيم فرش شده است كه با مرور زمان سائيدگى پيدا كرده، سنگ بزرگ‏تر را با طمع دست‏يابى بر چيزهائى كه شايد در زير آن نهفته بوده است سوراخ كرده‏اند. از همين قسم حفره بر ديوارها نيز ديده مى‏شود. در انتهاى اطاق از يك سر تا سر ديگر بر رشته‏اى قطعات برنجى و جواهرنما كه به‏عنوان نذر يا اهدا بوده آويخته شده بود. بر ديوار سمت راست در داخل محلى كه محراب است به خط نسخ چند سطرى نوشته‏اند. اندازه محل مزبور به شرح ذيل مى‏باشد: طول ده پا و پنج اينچ، عرض هفت پا و شش اينچ، ارتفاع شش پا و ده اينچ. اين شرح جزئيات را من فقط به قصد تسهيل شناختن آنجا كه ذيلا دلايلش را بيان خواهم كرد ذكر كرده‏ام.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

مقبره كوروش‏  Empty
پستعنوان: رد: مقبره كوروش‏    مقبره كوروش‏  Icon_minitimeالسبت أكتوبر 29, 2011 8:04 am

نوشته بودم كه ايرانيان اين بنا را قبر مادر سليمان مى‏نامند و اين عقيده در سراسر دوره اسلامى شايع بود. جوزفا باربارو سياح و نيزى در سال 1474 آنرا با همين نام ذكر و كتيبه عربى را هم كه در داخل آن است ياد مى‏كند. شرح ماندلسلو «1» در سال 1638 ميلادى مبين وضع كنونى آنجاست و سرگردانى قهرى او را هم درباره داستان اين بنا، كشيش كار مليت مقيم شيراز، دكتر فراير، رفع نموده و اظهار داشته است كه سليمان مورد بحث بدون‏شك چهاردهمين خليفه به اين نام بوده كه در سال 715 ميلادى خلافت داشته، كشيش آنجلو چندى بعد نظر او را تأييد كرده است. جان استريوس در 1672 خاطرنشان مى‏سازد كه آنجا زيارت‏گاه زنان پارسا بوده كه سه‏بار سر بر قبر مى‏كوبيدند
و سه‏بار هم آنرا مى‏بوسيدند و بعد از دعاى كوتاهى خارج مى‏شدند. لوبرن در سال 1706 اظهار حيرت مى‏كند كه چگونه ممكن بوده است بت شبا را در آن مدفون كرده باشند، زيراكه اثرى از اين نكته در تورات نيست كه سليمان ارض مقدس را ترك كرده باشد. اين اعتقاد كه آنجا فقط زيارتگاه زنان بوده تا قرن حاضر نيز استوار مانده بود، چون به همين دليل در سال 1809 از ورود موريه به آنجا جلوگيرى نمودند. سياحان ديگر يا به ممانعت اهل محل اهميتى ننهادند و يا آنكه مثل من بدون اجازه و يا پيش‏گيرى وارد آنجا شدند.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

مقبره كوروش‏  Empty
پستعنوان: رد: مقبره كوروش‏    مقبره كوروش‏  Icon_minitimeالسبت أكتوبر 29, 2011 8:05 am

در سال 1809 روى‏هم‏رفته موريه را نخستين فردى مى‏دانستند كه مقبره كوروش را شناخته بود و معلوم شد چنانكه آريان و استرابن و ديگر نويسندگان قديم نقل كرده‏اند آنجا بوسيله اسكندر آسيب ديده بود، ولى اظهار اين مطلب نيز حيرت‏انگيز است كه وقتى‏كه به عبارات مربوط كتاب او مراجعه نمودم معلوم شد كه وى اين موضوع را مطرح كرده بود تا خود نقض كند. اوزلى كه همان سال در آنجا بوده رفتار مشابهى اختيار نمود.
به نظر من كرپورتر اولين انگليسى است كه از عهده تطبيق برآمد، اما مى‏توان فرض و تصور كرد كه عامل اين شناسائى و تطبيق پرفسور گروتفند «1» باشد و قبول يا رد اين نظريه منوط است به مقابله و تطبيق عبارات راجع به محل واقعى قبر كوروش در نوشته‏هاى نويسندگان قديم و اشاراتى كه در كتيبه‏هاى بيستون درباره پاسارگاد شده است با آنچه در محل يعنى به‏طورى‏كه شرح داده شد در دشت مرغاب هست.
براى نيل به اين مقصود اولين كار اساسى اين است كه درست دريابيم كه نويسندگان باستانى، رومى يا يونانى در اين‏باره چه گفته‏اند. من در اينجا از ابراز حيرت خوددارى نمى‏توانم نمود كه در هيچ‏يك از آثار سابق و حتى در كتاب‏هاى دانشمندان نامى ترجمه صحيحى از نوشته‏هاى ايشان نيافته‏ام‏
و در پاره‏اى موارد بنا به همين ترجمه‏هاى نادرست نظرياتى مشعر بر قبول يا رد عنوان شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

مقبره كوروش‏  Empty
پستعنوان: رد: مقبره كوروش‏    مقبره كوروش‏  Icon_minitimeالسبت أكتوبر 29, 2011 8:05 am

نويسندگانى كه آثارشان بيشتر مورد اتكا و اعتماد تواند بود آريان، استرابن، پلى‏نى و كنتوس كورتيوس و پلوتارك را بايد نام برد.
از دو نويسنده اولى آريان در پايان قرن اول مسيحى كتابى به زبان يونانى ر[[/size]اجع به لشكركشى اسكندر نوشت. تاريخ كتاب استرابن در حدود سال 20 ميلادى است، وى مطالب خود را بر مشاهدات اريستوبولوس كه همراه اسكندر به لشكركشى مشرق رفته بود قرار داده و در اواخر عمر تاريخ اسكندر را تأليف كرد. اما از نوشته‏هاى او مقدارى محدود بجا مانده است. ديگر «اونه‏سيكريتوس» «1» است كه نوشته‏هاى او چندان قابل‏اعتماد نيست. اما او نيز همراه اسكندر رفت و شايد ناظر جهانگردى وى بود. كنتوس كورتيوس در سال پنجاهم ميلادى به نوشتن شرح زندگانى اسكندر پرداخت، ولى كتاب او چاشنى انتقاد ندارد و سرشار از مدح و ستايش است. تاريخ وقايع‏نگارى پلى‏نى هم چنانكه مى‏دانيم در حدود 70 ميلادى و پلوتارك تقريبا در 100 ميلادى بوده است، با ذكر اين مقدمه اينك من به نقل و اقتباس نوشته‏هاى چند تن از اين نويسندگان مبادرت مى‏ورزم.
نوشته آريان راجع به قبر كوروش و ديدار اسكندر از آنجا در سال 324 قبل از ميلاد به شرح ذيل است:
«اسكندر با تنى چند از پياده‏نظام و گارد اختصاصى سوار و عده‏اى نيزه- داران (از، كارمانيا) به‏سوى پاسارگاد در پارس رهسپار گرديد و از مشاهده بى‏حرمتى كه نسبت به قبر كوروش فرزند كمبوجيه كرده بودند متأثر شد و ملاحظه نمود كه قبر را به‏طورى‏كه اريستوبولوس براى ما حكايت مى‏كند شكافته و درهم ريخته بودند. چون بنابر روايت اين نويسنده در پاريس، در باغ بهشت شاهى، قبر كوروش واقع شده بوده در ميان انواع درختان و آنجا جويبارهاى فراوان داشته‏ و سرسبز و علف‏زار بوده، خود مقبره در رديف پائين با سنگ‏هاى بزرگ مكعب بنا شده بود. در بالا هم حجره‏اى قرار داشت كه آن نيز از سنگ بود و همچنين بامى داشت و بوسيله درگاهى داخل آن مى‏شدند و به قدرى تنگ و باريك بود كه يك نفر هم با زحمت مى‏توانسته است وارد شود و آن هم مشروط بر اينكه هيكل چاق و درشتى نداشته باشد.
در اين حجره تابوتى طلائى بود كه نعش كوروش در آن بوده و تختى هم در كنار قبر و پايه‏هاى تخت از طلاى چكش‏خورده بوده با روكشى از بافته‏هاى بابل پوشيده شده بود و در زير آن فرش ضخيم ارغوانى‏فام و بر روى قبر جامه نظامى و لباس‏هاى ديگر از ديار بابل بود. باز وى مى‏نويسد شلوار مادى و البسه به رنگ ارغوانى هم در آنجا بوده و گردن‏بند و شمشير و گوشواره‏هاى طلا كه جواهرنشان بود و ميزى هم در آنجا نهاده بودند. تابوت را كه حاوى نعش كوروش بوده در وسط تخت قرار داده بودند و در درون حصار پلكانى بود كه بر قبر بالا مى‏رفتند و خانه كوچكى هم كه براى نگهدارى قبر كوروش ساخته بودند.
از زمان كمبوجيه فرزند كوروش تاكنون نگاهدارى مقبره از پدر به پسر محول گرديده بود و هر روز از جانب شهريار گوسفندى مى‏آوردند و مقدارى هم آرد و شراب و هر ماه اسبى تا براى كوروش قربانى كنند. بر قبر به خط پارسى كتيبه‏هائى بود و مى‏گفتند معنى آن چنين بوده است: «اى آدمى‏زاده من كوروش فرزند كمبوجيه‏ام كه امپراتورى ايران را اساس نهادم و شهريار آسيا بودم، پس اين مقبره را بر من رشك مبر» اسكندر (كه علاقه سرشار داشت، پس از تسخير ايران به زيارت مقبره كوروش برود) ملاحظه كرد كه نه تنها اسباب و زيور مقبره را غير از تابوت و تخت به يغما برده بودند، بلكه به پيكر خود كوروش هم آسيب رسيده بود و براى سبكى بار كه حمل آن آسان شده باشد جنازه را قطعه‏قطعه نموده و تكه‏هائى را باقى گذاشته بودند، ولى چون باز در كار نارواى خود كامياب نشده بودند نعش را رها نموده و پى كار خود رفته بودند.»
اريستوبولوس مى‏نويسد: «اسكندر خود او را مأمور كرد كه در تجديد آرايش قبر كوروش اقدام كند و آنچه از اعضاى بدن مانده بود به‏جاى خود بگذارد و سرپوشى هم بر آن قرار دهد و آن قسمت تابوت را كه صدمه يافته بود تعمير كند و تخت را با بندهائى محكم سازد و آنچه از زيورهاى مقبره كه به يغما برده بودند بازگرداند و تا حدود امكان مقبره را به وضع اصلى آن درآورد و جاى درگاه آنرا با سنگ و ساروج مسدود و محكم سازد و روى ساروج نشانه پادشاهى كوروش را نقل كند. اسكندر فرمان داد مغ‏هاى نگهبان را دستگير و آزار كنند تا اقرار نمايند كه چه كسانى آن بى‏حرمتى‏ها را مرتكب شده بودند، ولى با وجود شكنجه ايشان هيچ‏گونه اعترافى ننمودند و اظهارى نكردند پس اسكندر آنها را آزاد كرد».
استرابن كه از همان نوشته‏ها استفاده نموده بود در بعضى جزئيات اين موضوع اختلاف دارد، ولى روى‏هم‏رفته قول آريان را تأييد مى‏كند و مى‏نويسد:
«سپس او (اسكندر) به پاسارگاد آمد كه مقر ديرين پادشاهان بود و قبر كوروش را در باغ بهشتى ديد و آن برجى نه‏چندان بزرگ و رفيع بود و در زير شاخه درختان پنهان مانده بود. در پائين جرزهاى ضخيم و در طبقه بالا بقعه و بامى داشت با مدخلى كه خيلى تنگ بود. اريستوبولوس مى‏گويد كه وى از اين درگاه داخل مقبره شد و آنجا نخى زرين ديد و ميزى كه چند پياله بر آن نهاده بودند و تابوتى طلا و مقدار زيادى لباس و زيورهاى جواهرنشان».
در سفر اول همه اين چيزها را در آنجا مشاهده كرده بود، ولى بعدا مقبره دچار دستبرد شد و اقلام گرانبها را برده و تخت و تابوت را شكسته بودند و نعش را نيز حركت داده بودند و معلوم بود كار يغماگران است و ساتراپ در آن واقعه دست و دخالتى نداشته است، چون آنچه را كه حملش آسان نبوده باقى گذاشته بودند و با آنكه مغى نگهبانى آنجا را برعهده داشت باز اين كارها اتفاق افتاده بود.
وى هر روز گوسفندى براى خوراك و هر ماه نيز اسبى دريافت مى‏كرد اكنون در غياب لشكريان اسكندر كه به عزم تسخير بلخ و هندوستان رفته‏اند تغيير و تفاوتى در آنجا پديد آمده است كه شرحش ذكر شد. اين روايت اريستوبولوس است و كتيبه‏اى را كه او به خاطر داشته بدين مضمون بوده است:
«اى آدمى‏زادگان من كوروش بانى امپراتورى پارسيان هستم شهريار آسيا بودم پس اين مشتى خاك را كه گور من است از من دريغ مداريد».
«اونسى كريتوس» مى‏نويسد كه برج ده طبقه داشته و قبر كوروش در رديف بالا واقع بوده است و كتيبه‏اى به خط و زبان يونانى و پارسى با مضمون ذيل داشته:
«اينجا آرامگاه من است كوروش شاهنشاه» و كتيبه ديگرى با همين مضمون به زبان پارسى بوده است. «پلى‏نى» فقط ذكر ميكند كه: «در مشرق تخت جمشيد برج پاسارگاد محتوى قبر كوروش است كه مغى نگهبان آن است.»
پلوتارك در شرح زندگانى اسكندر مى‏نويسد: «چون ملاحظه نمود كه قبر كوروش را شكافته بودند، وى فرمان داد شخصى را كه آن كار تباه- كرده بود كشتند، باآنكه خطاكار يكى از افراد پلاآ «1» بوده و قدر و مقامى داشته و نامش پلى‏ماكوس بوده است». وقتى‏كه كتيبه را ملاحظه كرد فرمود همان را به زبان يونانى هم منقور كنند و مضمونش به شرح ذيل است:
«اى آدمى‏زاد هركه هستى و از هركجا كه آمده باشى (چون ميدانم كه خواهى آمد) من كوروش بانى امپراتورى پارسيانم پس بر اين مشت خاك كه قبر من است رشك مبر.» اين سخن اسكندر را سخت متأثر ساخت و او را توجه داد كه كار دنيا ثبات و اعتبار ندارد.
سرانجام «كينتوس كورتيوس» هم كه درهرحال حرفش مورداعتماد نيست شرح ذيل را نوشت: «پس اسكندر فرمان داد قبر كوروش كه نعش او را دربر داشت بگشايند تا مراسمى معمول دارد و مى‏پنداشت كه سرشار از زر و سيم است، چون خود ايرانيان اين داستان را در خارجه شايع كرده بودند. اما غير از سپر پوسيده كوروش و دو تير و كمان سكائى و يك شمشير چيز ديگرى بدست نيامد.
سپس وى تاج زرين بر قبر نهاد و آنرا با پارچه‏اى كه خود علاقه به پوشيدن داشت پوشانيد و حيران بود كه پادشاهى با آن عظمت مقام و ثروت و مال فراوان در قبر ساده‏اى كه يكى از افراد عادى را سزاست مدفون شده بود».
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

مقبره كوروش‏  Empty
پستعنوان: رد: مقبره كوروش‏    مقبره كوروش‏  Icon_minitimeالسبت أكتوبر 29, 2011 8:05 am

حال بدون اينكه خواسته باشم از روايات مذكور شرح مرتبطى فراهم سازم- هرچند كه نكته‏هاى برجسته آن قابل‏ترديد و انكار نيست- بايد ملاحظه نمود كه چه نشانه‏هائى از اين گفته‏ها با آنچه در دشت مرغاب هست و شرح داده‏ام با قبر اصلى كوروش قابل انطباق و يا خلاف آن است. ابتدا به وجوه تشابه كه عامل تطبيق و شناسائى است توجه مينمائيم. قبر كوروش در ميان چهار ديوارى است كه محلى هم براى پاسداران داشته است. مقبره مرغاب هم به‏طورى كه وصف كرده‏ام از سه طرف با ستون‏بندى محصور شده بود كه وجود محل اضافى هم در آنجا اشكالى نداشته است. مقبره كوروش جاى وسيعى نبوده و دو قسمت داشته است يكى فوقانى و ديگرى زيرين و قسمت پائين جرزهاى سنگين داشته كه بر پايگاه سنگى ساخته شده بود و قسمت بالا هم به خانه‏اى شبيه بود و بامى داشت و محتوى تابوت بود و آنجا سرى هم داشته پس تا اينجا وجوه ارتباط درست و دقيق است.
اندازه قسمت زيرين چنانكه نوشته‏ام 47 پا در 43 پا و 9 اينچ كه اندكى از مكعب كمتر است. باآنكه كلمات يونانى دال بر چهارگوش است نه‏آنكه لزوما دلالت بر مكعب نمايد. قبر كوروش درگاه بخصوص تنگ و باريك داشته است كه باز حاكى از شباهت مطلق است. بالاخره او نه سيكريتوس كه شايد آنجا را ديده باشد (عجب آن است كه اين نكته كه حائزاهميت وافى است چندان موردتوجه واقع نشده است) مى‏نويسد مقبره كوروش ده برج يا طبقه داشته و باآنكه وى شخص قابل‏اعتمادى نبوده باز او با جعل اين حرف امكان بربستن طرفى نداشته‏
است و فرق بين رقم ده او و هفت (كه با پايگاه قبر هشت تا است) برج كه در دشت مرغاب هست به‏قدرى ناچيز است كه در مقابل شباهت حيرت‏آور دو دستگاه بواسطه شباهت جزئيات نماى خارجى اصلا قابل اهميت نيست.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

مقبره كوروش‏  Empty
پستعنوان: رد: مقبره كوروش‏    مقبره كوروش‏  Icon_minitimeالسبت أكتوبر 29, 2011 8:06 am

از طرف ديگر مخالفان عمده اين فرض انطباق آن محل با قبر كوروش دلايل ذيل را برمى‏شمارند كه من به آنها جواب كافى و منطقى خواهم داد:
1- مقبره كوروش از باغ و جويبار و علف‏زار محصور و در زير درختان سايه‏دارى واقع شده بود كه اكنون اثرى از اين‏گونه علايم در مرغاب نيست.
به نظر من اين دليل كمترين ارزشى ندارد بخصوص وقتى‏كه به تغيير و تفاوتى نظر بيندازيم كه در وضع ظاهرى آن سرزمين فقط طى يك قرن اخير حادث شده است، پس در مدت 2200 سال چه تغيير و اختلافى كه قابل وقوع نيست.
از اين لحاظ شايد حتى يك نقطه هم در ايران نباشد كه با وضع دوره قديم.
آن قابل مقايسه و تطبيق باشد. در جلگه مرغاب آب فراوان است، زيراكه رودخانه از آن حدود چندان دور نمى‏شود و پايگاه مقبره و ستون‏بندى اطرافش را شايد درختان فراوانى احاطه كرده بوده است. به‏علاوه بواسطه ارتفاع محدود برج فعلى كه روى آن‏جا دادن سايبان جنگلى به آسانى امكان داشته و اين مطلب مؤيد گفتار استرابن است.
2- آقاى ديولافوا اظهار مى‏دارد كه هيچ يونانى بناى مرغاب را برجى مكعب محسوب نمى‏داشته است. در اينجا من گله خود را از ترجمه ناصواب يا عنوان بى‏تأمل متن‏هاى اصلى تكرار مى‏كنم كه از اين لحاظ هيچ منقدى به اندازه سركار ديولافوا به نحو اشد و بارها دچار اشتباه نگرديده است.
جواب او در اين‏باره نيك ساده است. آرى هيچ يونانى چنين مقايسه و حكمى هم نكرده است. استرابن آنرا برج ناميد كه در آثار متأخرين از نويسندگان يونانى اين نام غالبا به ساختمان‏هاى مجزا اطلاق شده است، ولى هرگز نگفته است كه مكعب بوده. آريان هم افزوده بود كه آن بر پايگاه چهارگوش قرار گرفته كه نشان داده‏ام درست نوشته بود.
3- آقاى ديولافوا اقامه دليل مى‏كند كه مقبره مرغاب وسعت كافى نداشته است تا گنجايش آن همه اسباب و زيورها را كه برشمرده‏اند داشته باشد و به اين مطلب با شيرين‏كارى سرشار و بى‏هيچ‏گونه اظهار تأسفى مى‏افزايد جاى تنگى كه فقط براى تن‏شوئى و ظرف حمام متناسب بود، اين موضوع بسته به عقيده شخصى است. به نظر من زيورهاى درون قبر شامل تختى مزين بوده كه تابوت بر آن قرار داشته و ميزى كه چند جام و زيورها و اسلحه بر آن نهاده شده بود و براى اين چيزها در آنجا به‏اندازه كافى جا فراهم بوده است.
4- آقاى ديولافوا باز چيز ساده‏اى را بزرگ جلوه داده است چون اظهار مى‏دارد كه اثرى در آنجا نيست كه علامت پلكان داخلى از مقبره به پاسدارخانه باشد. جوابش اين است كه در مقبره كوروش اصلا چنين چيزى نبوده است. پلكان ساخته قوه تصور سركار ديولافوا است.
5- بر ديوارهاى مقبره مرغاب كتيبه‏اى به زبان پارسى يا يونانى از كوروش ديده نمى‏شود، ولى نيك مى‏توان تصور كرد كه اين كتيبه‏ها بر الواحى بوده كه بر ديوار يا موضع ديگر نصب شده بوده و بعدا از ميان رفته است. اينها دلايلى له و عليه تطبيق آن محل با گور كوروش بوده كه گمان مى‏كنم اثباتا دليل‏هاى محكم و وافى عنوان كرده باشم و دو رأى مخالف سرسخت اين فرض يكى قول پرفسور اوپر «1» است كه با روايات محلى نيز بى‏تناسب نيست و اين است كه مقبره مرغاب متعلق به كاساندان زن كوروش مى‏باشد در صورتى‏كه آقاى ديولافوا ترجيح مى‏دهد آنرا متعلق به مندانه مادر كوروش محسوب دارند. البته هيچيك از اين اظهارنظرها دليلى درست و مبتنى بر مدارك معتبر نيست و تعجب اينجاست كه‏ ديولافوا آنجا را پاسارگاد كوروش مى‏شمارد و قبر پدر و مادر او را هم در آنجا قبول دارد، اما از پذيرفتن اين نظريه كه قبر كوروش هم ممكن است در آنجا باشد امتناع مى‏ورزد. من كه درباره اين طرز فكر او نمى‏دانم چه عرض كنم.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
 
مقبره كوروش‏
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-
» نام كوروش در زبانهاي مختلف
» حجارى برجسته نقش كوروش در پاسارگاد

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
انجمن فرزندان ایران بزرگ  :: بخش: تاریخ جهان :: ایران باستان پیش از اسلام-
پرش به: