انجمن فرزندان ایران بزرگ
انجمن فرزندان ایران بزرگ
انجمن فرزندان ایران بزرگ
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةدروازهأحدث الصورجستجوثبت نامورود

 

 اشکانیان (پارتیان)

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

اشکانیان (پارتیان) Empty
پستعنوان: اشکانیان (پارتیان)   اشکانیان (پارتیان) Icon_minitimeالخميس أكتوبر 27, 2011 7:48 am

به نام خداوند یکتا.

سلام بر همگنان ارجمند.

بنده نه آریایی پرستم، نه معتقدم نژادم خالصه، نه ملت ها و نژادهای دیگه رو کمتر از ایرونی ها می دونم، نه دوست دارم طوری حرف بزنم که انگار تمدن ایران باستان سرچشمه همه دانایی و فرهنگ و دستاوردهای بشریه. ولی خدا می دونه که همه ما خصوصاً دست اندر کاران در زمینه معرفی تمدن بزرگ کشورمون کوتاهی کردیم. انقدر کوتاهی کردیم و انقدر خودمون رو کم دیدیم که بعضی هامون باورمون شده واقعاً چیزی نداریم.

امشب کلی با خودم جنگیدم تا بپذیرم که فیلمی که پیوندشو آقای Spring گذاشته بود از اینترنت بگیرم و ببینم. و دیدم! و دیدنش باعث شد نخست بخندم، بعد بعد از مدت ها عصبانی بشم و بعد منگ!

از طرفی در این انجمن دوستانی رو می بینم که گفتگو باهاشون واقعاً برام آموزندست، و احساس می کنم در جستجوی حقیقت هستن. و از طرف دیگه هم انبوه افرادی که حتی نمی دونن در پیام قبلی چی نوشتن. کاش مثل برخی شبکه های اجتماعی می شد برخی افراد رو حذف کرد تا فقط پیام های با ارزش باقی بمونه و وقت دوستان به خودن پیام های بی فایده تلف نشه؛ بگذریم.

این فیلم به نام «تأملی در بنیان تاریخ ایران» درباره آثار معماری دوره ساسانی و اشکانی در ایرانه، بگذریم که آقای پورپیرار بجز تاریخ یک دکترای تخصصی در زمینه باستان شناسی و یکی هم در زمینه معماری دارن. در این فیلم که نمی دونم به دست کی تهیه شده، با استفاده از دیدگاه پر فیض ایشون همه زیر و بم کار رو به خوبی شناخته و درباره همه زوایای تمدنی مانند یک متخصص با تسلط کامل تشریح می شه!

بله دوستان می گفتم، نقل قول ها به طور مستقیم آورده شده تا باعث سوء تفاوهم نشود و متهم به دروغ پردازی نشویم:

«... در این فیلم که در حکم افزوده ای بر فیلم قبلی است، با بیان خلاصه ای از یادداشت های شماره 90 و 95 تا 102 وبلاگ حق و صبر به آدرس http://naria5.blogfa.com و نیز نگاهی مختصر به کتاب های اشکانیان و ساسانیان از مجموعه ”تأملی در بنیان تاریخ ایران“ نوشته آقای ناصر پورپیرار به ارائه تصویر واقعی سلسله های اشکانی و ساسانی می پردازیم. اگر چه این بحث می تواند مکملی بر فیلم قبل و ایجاد زمینه ای برای مقایسه آثار این سلسله ها با امپراتوری روم نیز باشد.
اشکانیان و ساسانیان سلسله هایی هستند که در مجموع 900 سال از تاریخ ایران را به خود اختصاص داده اند؛ اما آثار باقی مانده از آنان به هیچ وجه مؤید وجود این سلسله ها و قدرت آنها نیست.»(صفحه 3)

خوب طبق نظر بیشتر محققین از 138 پیش از میلاد تا 220 میلادی و ساسانیان از 224 میلادی تا 651 میلادی حکومت کردید که اگه جمع بزنیم با وجود تمام گسست های تاریخی نزدیک به 900 سال را شامل می شود، اما ایشون این تمدن ها رو با امپراتوری روم مقایسه می کنه و در این مقایسه هم آثار تمام امپراتوری روم (شامل روم باستان، روم شرقی یا بیزانس و روم مقدس) رو برای ادعاش مثال می آورد. که با شکل حساب کردن ایشون می شه حدود 1500 سال یعنی نزدیک به دو برابر ساسانیان و اشکانیان. و البته این رو هم باید در نظر گرفت که در دوران های نزدیک تر به دوران معاصر وسعت آثار معماری و هنری بسیار گسترده تر بوده. ایشون آثار برامانته و میکل آنجلو رو هم جزء امپراتوری روم فرض کردن، البته درسته ولی امپراتوری روم مقدس در دوران رنسانس نه روم باستان.مراجعه بفرمایید به صفحات 24، 25 و 40

«به این نقشه ها نگاهی بیندازید. اینها نمونه ای از نقشه هایی هستند که به عنوان قلمرو امپراتوری های هخامنشی ، اشکانی و ساسانی معرفی شده اند. آیا آنچه در این نقشه ها آمده است با واقعیت مطابق است؟ مثلا آیا شما در مصر ، ترکیه ، عراق ، سوریه ، افغانستان ، پاکستان و ... آثار هخامنشی به سبک تخت جمشید و یا چیز دیگری که بتوان نام هخامنشی بر آن گذارد می بینید و آیا در این سرزمین ها نشانه های فرهنگ هخامنشی مانند خط میخی ، معماری هخامنشی و سایر نمادهای هخامنشی مانند سر ستون های گاوی شکل و ... وجود دارد؟ جواب منفی است.»(صفحه 4)

خوب این رو البته از بی سوادی ایشون می دونم و کم کاری گردانندگان فرهنگ ایرانی که خیال می کنن آثاری از هخامنشیان در سایر نقاط امپراتوری آنان وجود نداشته است، در مقایسه با سایر امپراتوری های همدوره با هخامنشیان (که البته چند تایی هم بیشتر نیست) هخامنشیان در خارج از مرزهای خود آثار قابل توجهی دارند. مسلماً درست نیست هخامنشیان رو با امپراتوری روم مقایسه کرد بلکه حداقل هخامنشیان رو با اسکند و سلوکیان مقایسه کرد که هم از نظر فاصله زمانی هر دو حدود 300 سال حکومت کرده اند و هم از نظر موقعیت زمانی کمابیش در یک محدوده زمانی قرار دارند.

تا اونجایی که بنده اطلاع دارم، بجز هزاران ابزار و لوازم و اشیاء تاریخی هخامنشی یافت شده در سراسر امپراتوری هخامنشیان که اگه لازم باشه نشانی شون رو تو موزه های ملی همه کشورهای همسایه بدم درباره آثاری که نمی شه جابجاش کرد این ها رو می دونم:

1- در منطقه ماردين تركيه و در مجاورت قلعه «دارا» که یک قلعه رومی است به تازگی آثار یک شهر هخامنشی یافت شده که بررسی ها روی آن همچنان ادامه دارد اما نکته قابل توجه سبک معماری هخامنشی ست که در خانه های این شهر دیده می شود. و بر خلاف طرز فکر کوته بینانه درباره سرستون ها سبک معماری ساختمان ها رو بیشتر از روش های ساختمانی، مصالح و فن آوری ساخت تشخیص می دن و در کنار اون شناخت شکل ها و نمادها کار برد داره،شما در شهر استخر که در کنار پارسه قرار دارد هم نمی توانید یک سردیس گاو یا سرستون سنگی پیدا کنید، پس می توان نتیجه گرفت این شهر هخامنشی نیست؟ در کل شهر آتن بجز اکرو پلیس یک ستون دریک پیدا نمی کنید، پس «آگورا» ها و آثار تپه دلفی رو غیر یونانی به حساب آوریم؟ نمی دونم این چه استدلالیه؟

2- در کشور مصر ابراهه

اشکانیان (پارتیان) Darius-suez_map اشکانیان (پارتیان) Darius_suez_02_k

نقشه کانال داریوش در مصر همراه بخش مصری کتیبه این کانال منبع: (ghiasabadi.com)

نام داریوش بزرگ در این کتیبه مصری:
اشکانیان (پارتیان) Darius_Hieroglyph و بخش میخی، ارامی سنگ نوشته: اشکانیان (پارتیان) Darius_suez_01_k

منبع (ghiasabadi.com)

بعلاوه جناب کمبوجیه یک گروه از سربازانش رو در طوفان شن از دست داد که به تازگی پیدا شدن و پژوهش گران ایتالیایی روشون پژوهش کردن:
اینم پیوند اخبار برخی آثار یافت شده:
http://news.discovery.com/history/camby ... ahara.html
http://news.discovery.com/history/camby ... mages.html
http://www.iran-newspaper.com/1388/8/28 ... /index.htm
منبع برای مطالعه بیشتر:
«مطالعه بخشی از یافته‌های باستان‌شناسی مرتبط با هنر دوره هخامنشیان در مصر» نوشته رحیم ولایتی، نشریه باغ هنر، شماره 10 صفحه 89

3- کتیبه و سد کورش بزرگ در داغستان. که مشهور به سد زولقرنین هم هست. تصاویر و مستندات این یکی رو باید در کتاب عظمت تمدن هخامنشیان نوشته آقای «حسام عسگری» انتشارات مراجعه بفرمایید. معبر دیگر در این زمینه : «سدسازی هخامنشی» نوشته مهران حسن‌زاده، کتاب ماه علوم و فنون ،ش ۱۷ ص ۸۲

4- راه شاهی: لیدی تا شوش، درباره این راه حتماً دوستان بسیار شنیده اند، آثار این راه، چاپاخانه های بین راهی و پادگان های مسیر در برخی نقاط هنوز وجود دارد، البته در اینترنت چیزی پیدا نکردم، اما برای آشنایی با این آثار به مقاله تاریخچه راه سلطنتی : میراثی که هخامنشیان بودن، جونا لندرینگ مراجعه فرمایید. فکر کنم ترجمه هم شده باشه. منبع دیگر: «راه‌ ش‍اه‍ی‌، اول‍ی‍ن‌ ن‍ظام‌ پ‍س‍ت‍ی‌ ج‍ه‍ان‌» نوشته احمد ح‍ی‍دری‌ نشریه جوان ص 8

5- درباره مرزهای امپراتوری هخامنشی و مرزبانی در اون دوره هم می تونید به مقاله «مرزهای قدرت شاهان در دوره‌ی هخامنشیان» نوشته رضا موسوی که در نشریه رشد آموزش تاریخ شماره 31 صفحه 14 چاپ شده مراجعه فرمایید.

6- کاخی موسوم به کاخ زمستانی هم در سواحل خلیج همیشه فارس وجود دارد که برای آشتایی با اون به شما مقاله یکی از محققین بومی به نام آقای حسین کیان راد تحت عنوان «کاخ زمستانی هخامنشیان در ساحل خلیج فارس» که در نشریه ایران مهر شماره 14 -15 صفحه 35 منتشر شده جلب می کنم.

7- آقای محمد گلزارخان کیانی از محققین و پژوهشگران بنام، در زمینه آثار هخامنشی در پاکستان یک پژوهش زیبا انجام داده اند که همراه مستندات تصویری و بررسی های موشکافانه است، ایشون متاسفانه نتونستن این پژوهش رو به دلایلی منتشر کنن ولی نسخه ای از اون رو برای استفاده محققین به کتابخانه ملی ارائه دادن که می تونید ازش بهره ببرید، عنوانش هست: «هخامنشیان در پاکستان»

8- آثار هخامنشیان در میان رودان بسیار مشهوره، یکیش همون کتیبه منشور حقوق بشر کورش در موزه بریتانیاست.

که البته اگه منابع دوستان به اینترنت محدود باشه همیشه باید منتظر باشن که دیگرا ن چیزی رو بدونن و اون ها بازگو کننده باشن.
بگذریم، بنابرآنچه گفته شد هخامنشیان در مصر، قفقاز، میان رودان، آناتولی و پاکستان آثاری داشته و دارند اما شاید سوال این باشد که چرا در منطقه شمال شرقی اثری وجود ندارد، در حالی که این منطقه نیز جزئی از امپراتوری هخامنشی بوده است؟ پاسخ اینجاست که بیشتر آثار باقی مانده در این مناطق از جنس کتیبه یا آثار هنری هستند در حالی که در این منطقه اقوام چادر نشین و بیابانگرد زندگی می کرده اند که کسی در میان آنها سواد و فرهنگ لازم را برای استفاده از این آثار نداشته است بنابر این طبیعی است که در این مناطق آثاری وجود نداشته باشد. همینطور است درباره عربستان و بیابان های شمال افریقا، که اتفاقاً تمدن های دیگری هم در این مناطق حضور داشته اند ولی در مناطق غیر متمدن آثاری از خود ایجاد نکرده اند.

نقشه های ساسانی و اشکانی بماند، که خود بحثی جدا ست ولی از آنجا که در این فیلم به آن نپرداخته بنده هم در همین جا گفته ها رو تمام می کنم.


بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

اشکانیان (پارتیان) Empty
پستعنوان: رد: اشکانیان (پارتیان)   اشکانیان (پارتیان) Icon_minitimeالخميس أكتوبر 27, 2011 7:48 am

بر می گردیم به فیلم:
«پس این نقشه ها اساسی جز خیال پردازی ندارند؛ در کتاب هایی نام یک شهر را به عنوان شهر ساسانی و یا ... برده اند و تاریخ نویسان ایران بدون در نظر گرفتن اینکه مندرجات آن کتاب تا چه حد صحیح است و بدون در نظر گرفتن آثاری که باید وجود داشته باشد (ولی موجود نیست ) ، آن شهر را به سرزمین ساسانیان ضمیمه کرده اند!
لازم است یادآوری کنیم که آنچه در ایران و بین النهرین به اشکانیان و ساسانیان بخشیده اند، در واقع بناهایی یونانی، سلوکی و یا رومی هستند و این موضوع با یک نگاه ساده بر هر کسی معلوم می شود.
اگر شما بخواهید معماری یونانی و رومی را تشخیص دهید، ستون های هلنی، آمفی تئاترهای منحصر به فرد یونانی و رومی و پل های ساخت آن ها در هر کجای دنیا می تواند به شما کمک کند؛ اما اشکانیان و ساسانیان چه سبک مخصوصی در معماری داشته اند تا به وسیله آن، تعیین کنیم که کدام بنا مربوط به ایشان است؟
در ادامه بعضی از شهرها و آثاری که به سبک هلنی ساخته شده اند و مدعیان تاریخ ایران آنها را اشکانی و یا ساسانی می دانند به عنوان نمونه نشان داده می شود.» (صفحه 6)

بله واقعاً نمی دونم چی بگم از این همه جسارت در نظر دادن درباره موضوعی که هیچی ازش نمی دونیم، ارجاع می دم ایشون رو به کتاب های معتبری که درباره سبک شناسی معماری ایرانی وجود داره، مبحثی با همین عنوان ایجاد کردم که توضیحات بیشتر رو اونجا می تونین ملاحظه بفرمایید.

شهرسازی خصوصاً در دوره ساسانی به حدی پیشرفت کرد که تاکنون کمتر تمدنی به این حد از پیشرفت رسیده است.

« هترا را شهری اشکانی می دانند؛ اما همان طور که پیشتر گفته شد، این شهر دارای معماری هلنی است و ساده ترین راه برای نشان دادن این مطلب، نمایش تصاویری از این شهر است.» (صفحه 7)

واقعاً سوالم اینه که چه انتظاری ار معماری اشکانیان دارن تا باورش کنن؟ اگه ساده و بی پیرایه باشه که می گن مال اقوام بدویه، اگه خوش تناسب و دارای طاق و قوس های منظم هم باشه که هلنی لقب می گیره،چون به عقیده دوستانی کهدر زمینه معماری و تاریخ معماری دکترای تخصصی دارن، همه ستون های سنگی و طاق های نیمداره مال تمدن هلنی و سلوکیانه!
احتمالاً آثار طاق های تمدن های چین و هند هم کار یونانی هاست! چون اون ها هم در ابتدا از طاق نیمدایره استفاده کردن!

به هر حال برای دوستانی که علاقه مند باشن در پایین مبحث [url=topic-t1496.html]برخی شاهکارهای معماری ساسانی و پیش از اسلام در ایران.[/url] در پاسخ به دوست گرامی جناب آقای میعاد و همچنین در ادامه در مبحث سبک شناسی معماری ایرانی نوشته شده.

«این شهر نیز مانند هترا دارای معماری هلنی است؛ اما با کمال تعجب مدعی اشکانی بودن آن هستند!» (صفحه Cool

البته هم «هترا» و هم «پالمیره» شهرهایی هستند که تحت تاثیر سلوکیان و اشکانیان ساخته شده اند و معماری اشکانی نیز در دوره نخست بسیار تحت تاثیر معماری یونانی قرار داشته ولی در هر دو این شهر ها اثاری را می توان دید که هویت اشکانی این شهرها را نشان می دهد.

«”بر سکه ها علاوه بر نوشته هایی به زبان یونانی بعضی صورت ها و علائم نیز نقش شده که ذکر می کنیم:
به پشت بعضی از سکه ها صورت ارشک است که بر سنگی مخروطی شکل نشسته کمانی به دست دارد. سنگ مخروطی تقلیدی است از یونانی ها، زیرا در معبد دلف مجسمه ای از آپولون رب النوع آفتاب، پسر زئوس خدای خدایان را نیز بر چنین سنگی نصب کرده اند. بر این سکه ها از ارباب انواع دیگر یونانی نیز صورت یا علاماتی به این شرح مشاهده می شود:

۱. زئوس یا ژوپیتر، خدای بزرگ یونانی ها و رومی ها.
۲. نیکه رب النوع فتح که تاج بر سر شاه می گذارد.
۳. پالاس رب النوع جنگ.
۴. رب النوع عدالت با ترازویی در دست.
۵. آرتمیس رب النوع شکار.
۶. هراکل یا هرکول نیم رب النوع یونانی و رومی.
۷. فرشته... گاهی این فرشته ها تاج کنگره دار بر سر دارند. (حسن پیرنیا، ایران باستان، ص ۲۶۷۸)“» (صفحه 13)


علامت مخروط در تمدن مصر و مایاها نیز وجود دارد، آنها نیز چنین علائمی استفاده می کرده اند پس آنها هم یونانی هستند؟


به هر حال در این فیلم هر چه جلوتر برویم با مباحث جالب تری روبرو خواهیم بود، که به امید خدا به زودی دربارش در ادامه همین مبحث پیام هایی می نویسم.

والسلام.

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

اشکانیان (پارتیان) Empty
پستعنوان: رد: اشکانیان (پارتیان)   اشکانیان (پارتیان) Icon_minitimeالخميس أكتوبر 27, 2011 7:50 am

آيا ايرانيان مخترع پيل الكتريكي بوده اند؟



تا چند سال پيش همه تصور ميكردند كه پيل الكتريكي را نخستين بار دانشمند ايتاليايي لوييجي گالواني در سال 1786 اختراع كرد.گالواني از قرار دادن دو فلز در آب نمك جريان برق بدست آورد. چقدر مايه تعجب است وقتي ميبينيم كه بر حسب تصادف ،گالواني هم براي ساختن پيل همان فلزهايي را استفاده كرد كه 1800 سال پيش از وي ايرانيان براي ساختن پيل بكار برده بودند.


پيل مورد استفاده ايرانيان در قريه اي در اطراف بغداد به دست آمده است.باستان شناساني كه در آثار تمدن اشكانيان حفاري ميكردند در كلبه يك كاهن يا كيمياگر ايراني تعداد زيادي از اين پيلها به دست آوردند. بايد در نظر داشت كه در زمان فرمانروايي اشكانيان كه از 250 سال قبل از ميلاد مسيح تا 226 سال بعد از ميلاد ادامه داشت قسمت مهمي از كشور فعلي عراق و منجمله نواحي بغداد جز امپراطوري ايران محسوب مي شد.


براي نخستين بار يك باستانشناس آلماني به نام ويلهلم كونيك يك پيل الكتريكي اشكانيان را 20 سال پيش در مرز عراق و ايران كشف كرد و هنگامي كه آن را به موزه برلين برد مشاهده كرد كه دوستانش نير قطعات شكسته و خورد شده نظير اين پيل را پيش تر به موزه آورده اند. باستان شناس آلماني پس از مدتي حدس زد كه شايد اين جسم عجيب يك پيل الكتريكي بوده است ولي دوستانش در اين مورد ترديد داشتند تا آنكه او پس از ساليان دراز تحقيق عاقبت موفق شد در خرابه هاي شهر سلوكيه متعلق به اشكانيان آلات ديگري كشف كند كه حدس قبلي او را تاييد نمود.


اين دانشمند در حفاري هاي خود مقدار زيادي از اين پيلها را پيدا كرد كه به وسيله ميله هاي برنزي به يكديگر متصل بودند و در آخر فقط دو سيم از تركيب آنها بوجود آمده بود و سر اين دو سيم به دستگاه ديگري فرو رفته بود. كونيك مشاهدات خود را در كتابي منتشر ساخت.تا آنكه افكارش در سراسر جهان پخش شد و پس از آزمايشهاي فراواني كه در اين مورد به عمل آمد ، سرانجام چندي پيش يك مهندس امريكايي به نام ويلاردگري ثابت كرد كه اين دستگاه عجيب را اشكانيان براي آب دادن فلزات بخصوص طلا و نقره بكار مي برده اند.


گري در گزارش خود مي نويسد:«اشكانيان از اتصال اين پيلها به يكديگر مقدار قابل توجهي نيروي برق بدست مي آوردند و آن را به وسيله دو سيم وارد دستگاه آبكاري كرده و با استفاده از املاح طلا و نقره ، دستبند ها و زينت آلات خود را آب طلا و نقره ميدادند كه امروز گالوانو پلاستي يا آبكاري الكتريكي مي نامند.»


در آن زمان كيمياگران و جواهرسازان باستاني كه به اينكار مي پرداختند ساختمان پيل را نيز مانند ساير معلومات خويش به عنوان يك راز مگو تلقي كرده و جز به اهل فن به كسي ابراز نمي داشتند و در نتيجه از اين اختراع جز كاهنها و كيمياگران ، ديگران اطلاع نداشتند.


منبع :www.physicsir.com
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

اشکانیان (پارتیان) Empty
پستعنوان: رد: اشکانیان (پارتیان)   اشکانیان (پارتیان) Icon_minitimeالخميس أكتوبر 27, 2011 7:54 am

به نام خدا.
سلام.
یافته های باستان شناسی رو خودم دیدم ولی البته هنوز این ثابت نمی کنه که این وسیله پیل سوختی باشه چون اگه فرض کنیم این وسیله یک پیل سوختی است در این صورت باید بپرسیم این وسیله رو در چه موردی استفاده می کردند. ایده آبکاری هم ایده چندان منطقی به نظر نمی رسد چون برای این کار نیاز به بیش از 100 پیل سوختی باستانی وجود دارد که این هم محتمل به نظر نمی رسد یا در حالت دیگر با مقدار کمتری پیل ولی با صرف زمان بیشتر چند روزی قطعه فلزی جواهر در محلول باقی می مانده تا به تدریج آب کاری می شده،در این صورت هم این سوال پیش می آید که چنین فن پیچیده ای چطور بدست آمده است.
اما نکته قابل توجه دیگر این است که اگر چنین ایده ای درست باشد باید بپذیریم که این وسیله با ایده «کیمیا» یا همان ماده ای که طلا را مس می کند در ارتباط است.
کتابی هم در این زمینه چاپ شده. به هر حال ممنون از پیامتون.
والسلام.

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

اشکانیان (پارتیان) Empty
پستعنوان: رد: اشکانیان (پارتیان)   اشکانیان (پارتیان) Icon_minitimeالخميس أكتوبر 27, 2011 7:54 am

http://ahouramazda.persianblog.ir/post/41/

شهریاری اشکانیان، چهارصد و هفتاد سال به درازا کشید و در ان مدت، بیست و نه اشک از این خاندان در ایران فرمانروایی کردند.

کشورپهناور ایرانِ اشکانی از سمت خاور تا هندوکش و حدود پنجاب و از شمال تارود جیحون و دریای کاسپین(مازندران) و از جنوب تا دریای پارس(عمان) و خلیجفارس و از سمت باختر نیز تا (غالباً) رود فرات گسترش داشت. البته اینمرزبندی ها همیشه به همین صورت نبوده است و این حدود مربوط به دوره ی اوجو گستردگی اشکانیان است و البته گاهی نیز مرزهای این دولت از این حدود نیزفراتر میرفته است چنان که در زمان پادشاهی ارد، سپاهیان پارتی در باختر ازرود فرات نیز گذشته و تا انطاکیه و تنگه ی هلسپونت پیش رفتند.
قلمرواشکانیان شامل شماری دولتهای مستقل دست نشانده هم میشد، در آنچه به وسیلهی ساتراپهای اشکانی اداره میشد، شامل هجده استان یا ساتراپی میشد که یازدهاستان را که در بخش شرقی کشور جای داشتند، استانهای علیا و هفت استان غربیرا استانهای سفلی می خواندند. این استانها عبارت بودن از:

1- میان رودان (Mesopotimia) با زمینهای شمال بابل.

2- آپولونیاتیس (Apolloniatis): جلگه ی خاور دجله.

3- خالونی تیس (Chalonitis): بلندیهای زاگرس

4- ماد غربی: حدود نهاوند.

5- کامبادین (Cambaden): حدود بیستون و بخش کوهستانی ماد.

6- ماد علیا: اکباتانا (همدان).

7- رگیان (Rhagiana): نواحی شرقی ماد.

استانهای شرقی که استانهای علیا خوانده میشدند:

8- خوارنه (Choarene): سر دره خوار.

9- کومیسنه (Comisene): کومس (قومس).

10- هورکانیا (Hyrcania): گرگان.

11- استابنه (Astabene): ناحیه استو (قوچان).

12- پارتیا (Parthyene): خراسان.

13- اپه ورکتی کنه (Apavarcticene): ابیورد، حدود کلات.

14- مرگیانه (Margiane): ولایت مرو.

15- آریا (Aria): هریوه، هرات.

16- انائون (Anauen): جنوب هرات.

17- زرنگیان (Zarangiane): زرنج، کنار هامون.

18- آراخوزیا (Arachosia):رخج در ساحل علیای هیرمند در قندهار.

سکستان نیز که در بخش سفلای هیرمند دولت محلی مستقل داشت، در برخی منابع، استان نوزدهم دولت اشکانی به شمار آمده است.
افزونبر این استانهای هجده گانه، شماری دیگر از استانهای پیشین هخامنشی در ایندوره (اشکانی) به صورت مستقل اما متحد و تحت حمایت دولت اشکانی وجودداشتند. این استانها در هنگام نیاز سپاه و دیگر امکانات در اختیار شاهاناشکانی قرار میدادند و در برخی موارد نیز از فرمان شاهان اشکانی سرپیچیمیکردند و به زیر حمایت دولتهای دیگر در می آمدند.
این دولتهای تابع که در نهایت جز قلمرو رسمی دولت اشکانی به شمار می آمدند به قرار زیر است:

19- ارمنستان که پادشاه آن، هم پیمان و دست نشانده و از خاندان پارتیان بود.

20- اسروئن (Osroene) در شمال خاوری میان رودان که مرکز آن ادسا (Edessa) نام داشت.

21- کرودئن (Cordoen) در جنوب دریاچه ی وان و خاور دجله که سرزمینی کوهستانی بود.

22-آدیابن(Adiabene) (حدیب، حاجی آباد) در کنار رود زاب که شامل سرزمین آشور میشد و مرکز آن، اربل(Arbela) خوانده میشد.

23- امارت هترا (Hatra) در باختر دجله جای داشت و به خاطر قلعه استوارش نامدار بود.

24-آتروپاتن (Atropaten) سرزمین آذربایجان که ماد کوچک نیز خوانده میشد و دردوران سلوکی نیز مستقل بود. این استان در زمان اشکانیان توسط یک شاهزادهاشکانی اداره میشد که هم پیمان و تحت حمایت دولت اشکانی بود. این استان درزمان سلوکیان و اشکانیان یک مرکز دینی و یک مرکز ایرانیگری در برابریونانی مآبی به شمار می آمد.

25- میسان (Mesene) که در زمینهایمیان رودان جنوبی در پیرامون مصب دجله و فرات جای داشت و مرکز آن به نامخاراکس (Charax) تقریباً در خرمشهر کنونی بود.

26- ایلام (Elymais)که در خاور دجله و شامل شوش و اهواز کنونی بود و تا بخشهایی از دره هایزاگرس ادامه داشت. مهرداد نخست آنجا را گشود اما بعد ها دوباره استقلالمحلی یافت.

27- پارس که پادشاهان کوچک و محلی آن، از زمان سلوکیانمستقل بودند و در زمان اشکانیان بخشی از جنوب کرمان نیز به قلمرو آنانافزون گشت. این قلمرو کانون آیین زرتشت بود.

سرزمینهای باختر و سغدهرگز جز قلمرو اشکانیان در نیامدند. همچنین زمینهای شمال دره ی اترک هم کهجزیی از سرزمینهای داهه و سکایی بود، هیچگاه جز دولت اشکانی به شمارنیامد. تیره های آن نواحی بارها در مرزهای شرقی اشکانیان تاخت و تاز کردند.

بن مایه ها:
1- اطلس تاریخ ایران، سازمان نقشه برداری کشور.
2-تاریخ ده هزار ساله ایران، جلد اول. عبدالعظیم رضایی،نشر اقبال.
3-تاریخ دو هزار و پانصد ساله ایران، عباس پرویز، مؤسسه مطبوعاتی علمی.
4-تاریخ ایران، حسن پیرنیا - عباس اقبال،،کتاب فروشی خیام،بهار 1370.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
Admin
Admin



Posts : 273
Join date : 2011-10-19
Age : 32
Location : keleis

اشکانیان (پارتیان) Empty
پستعنوان: رد: اشکانیان (پارتیان)   اشکانیان (پارتیان) Icon_minitimeالخميس أكتوبر 27, 2011 7:56 am

اشکانیان



اشکانیان (۲۵۰ پ. م ۲۲۴ م.) که از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبه‌های داریوش پَرثَوَه آمده‌است که به زبان پارتی پهلوی می‌شود.


چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می‌توان خواند. ایالت پارتی‌ها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای مازندران و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود می‌شد. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای مازندران می‌زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.

این امپراتوری در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوه‌های قفقاز تا خلیج فارس توسعه یافت. در عهد اشکانی جنگ‌های ایران و روم آغاز شد.

حاصل عمده فرمانروایی اشکانیان ،رهائی کشورایران از سلطهٔ همه جانبهٔ یونانی که هدف نابودی ایران گرائی رادر سر می‌پروراند و حفظ تمدن ایران از تهاجمات ویرانگر طوایف مرزهای شرقی و نیز، حفظ تمامیت ایران در مقابل تجاوز خزنده روم به جانب شرق بود. در هر سه مورد، مساعی آنان اهمیت قابل ملاحظه‌ای برای تاریخ ایران داشت. جنگهای فرساینده با روم عامل عمده‌ای در ایجاد نا خرسندی هایی شد که بین طبقات جامعه حاصل می‌شد.

نظام ملوک الطوایفی (استان مداری) که اسباب فقدان تمرکز در قدرت بود ، اختلافات خانوادگی که همین عدم تمرکز آن را مخاطره آمیزتر می‌کرد و نفرت و مخالفت موبدان زرتشتی که سیاست تسامح و اغماض دینی ( یا به عبارت صحیح تر نفرت ومخالفت مغان به سیاست آزادی دینی اشکانیان که متضاد با انحصار طلبی ایشان بود) اشکانیان را به نظر مخالفت می‌دیدند ، از عوامل انحطاط دولت اشکانیان شد .

اشکانیان در اثر اختلافات داخلی و جنگ‌های خارجی در مدت پنج قرن در شرق و غرب به تدریج ضعیف شدند تا سر انجام به دست اردشیر مغ اردشیر اول ساسانی منقرض گردید.

فهرست مندرجات


۱ ساتراپی پارت
۲ پیدایش
۳ شاهنشاهی
۴ دگرگونی‌های درونی
۴.۱ فرهنگ
۴.۲ ارتش
۴.۳ سیاست
۵ اقتصاد و جامعه
۵.۱ ساختار اقتصادی و تولید
۵.۲ وضع طبقاتی
۵.۳ آداب و رسوم
۵.۴ ادیان
۶ نبرد با روم
۷ پایان کار اشکانیان
۸ گاهشماری رویدادها
۹ شاهان اشکانی
۱۰ پاورقی
۱۱ منابع



ساتراپی پارت
ایران


سکه آندراگوراس, واپسین شهرب سلوکی پارت . اودر حدود 250 پیش از میلاد ادعای استقلال نمود.پس از فتح ایران به دست اسکندر مقدونی و مرگ او، ایران به سلوکوس سردار مقدونی رسید؛ نخستین برخورد او با همسایگان ایران در مرزهای جنوب شرقی روی داد که نتیجه آن واگذاری بخش خاوری ایران به چاندراگوپتا پادشاه هند از سلسله ماوریا بود. در حدود ۲۸۱ پیش از میلاد اقوام بربر (به گفته منابع یونانی) به شمال شرقی ایران یورش بردند و شماری از شهرها از جمله چند مهاجرنشین یونانی را ویران ساختند.

آنتیوخوس یکم پس از دفع این یورشها شمار مهاجرنشینان یونانی را افزایش داد و مرگیان را به صورت سنگر و بارویی درآورد، همچنین دو لشکر کشی به مرزهای شمال شرقی ایران انجام داد، یکی دریایی به فرماندهی پاتروکلس در امتداد کرانه‌های خاوری دریای مازندران و دیگری زمینی به فرماندهی دموداماس به آن سوی سیردریا (سیحون) که به تأسیس دو استان آنتیوکیس و سلوکیس انجامید. در ۲۵۰ پیش از میلاد آندراگوراس شَهرَب پارت و دیودوتوس شَهرَب (ساتراپی) باکتریا (بلخ) اعلام استقلال نمودند؛ دیودوتوس خود را شاه خواند و قلمرو یونانی - بلخی را تأسیس نمود.



پیدایش



که یاد و نام او [اشک یکم] در دستگاه پارت کوچک تر از کورش پارسی، اسکندر مقدونی و رومانیس رومولیس نبود. یوستینوس

به عقیده یوزف ولسکی، ارشک (اشک) در سالهای ۲۳۸/۲۳۹ پیش از میلاد و در زمان پادشاهی سلوکوس دوم کالینیکوس به پارت یورش برد و بر آندراگوراس پیروز شد، سپس بر هیرکانی (گرگان) تاخت و آنجا را تسخیر نمود و شالوده‌های دستگاه اشکانی و پادشاهی پارت‌ها را پی ریزی نمود.


شاهزاده پارتی, پیدا شده در خوزستان.وی در آساک واقع در استاونه(آستوئن) در بخش شمالی قلمرو پارت که نِسا هم در آن بود تاجگذاری کرد. سلوکوس دوم برای باز پس گیری سرزمینهای از دست رفته پادشاهی سلوکی دست به لشکر کشی به بخش‌های شمال شرقی ایران زد، در تلاش برای دست یافتن به این هدف با دیودوتوس یکم شاه یونانی - بلخی پیمان یگانگی بست اما با مرگ دیودوتوس یکم و تغییر سیاست جانشین او، دیودوتوس دوم، که با اشک یکم متحد شد، سلوکوس دوم تنها ماند.

اشک یکم به روش استپ نشینان به درون استپها پس نشست تا شاید در دشتهای هموار آنجا از سواره نظامش بهتر بهره گیرد و سپس وارد نبرد شد. نتیجه نبرد پیروزی اشک یکم بود. از آن پس پارت‌ها این روز را به عنوان روز استقلال جشن گرفتند.

اشک دوم پس از پدر در سال ۲۱۷ پیش از میلاد بر تخت پادشاهی نشست و روند گسترش قلمرو اشکانی را ادامه داد، وی اکباتان را نیز به قلمرو اشکانی افزود. در واکنش به این امر آنتیوخوس سوم پس از در هم شکستن شورش ساتراپهای باختر ایران رهسپار خاور شد؛ اشک دوم به ناچار اکباتان را رها نمود و همچون پدرش به استپ‌ها پس نشست. آنتیخوس پس از باز پس گیری شهرهای تامبراکس و سورینکس و چند پیروزی بر پارتهای در حال عقب نشینی از پیش روی در استپها خودداری نمود و بنا به دلایل نامعلوم (شاید پس از شکست از اوتیدم (جانشین دیودوتوس دوم شاه یونانی - بلخی) با اشک دوم صلح نمود. نکته جالب توجه در این عقب نشینی پارتها، کشتار همه یونانیان شهر سورینکس بود؛ این مساله در تضاد با جمله‌های حک شده بر پشت سکه‌های اشکانی در آن دوره (فیل هلن [یونان دوست]) است و این نشانه دهنده سیاست واقع بینانه شاهان اشکانی و آگاهی آنان از پیوندهای میان یونانیان و سلوکیان می‌باشد.

پس از اشک دوم دقیقا مشخص نیست چه کسی جانشین او شده، نامهایی همچون وَردان، وُنون، بلاش، خسرو و پارتامازیس آمده‌اند، با این حال بر سر کار آمدن نماینده شاخه فرزند کوچک تر یعنی فریاپت (حدود ۱۹۱ تا ۱۷۵ پیش از میلاد) امری مسلم است.

درباره پادشاهی او و جانشینش فرهاد یکم (حدود ۱۷۶-۱۷۵ پیش از میلاد) تقریباً چیزی نمی‌دانیم، تنها در دو سند درباره پادشاهی فرهاد یکم آورده شده که او پس از شکست دادن قبیله «مردها» در البرز آیشان را به خاراکس نزدیک دروازه‌های مازندران کوچاند.

جانشین او مهرداد یکم (حدود ۱۷۱ تا ۱۳۸ پیش از میلاد) نخستین شاه بزرگ اشکانی است که دولت پارت را به جایگاه یک امپراتوری خاوری رساند.

شاهنشاهی


بازسازی یک کمان دار پارتی کنده کاری شده بر ستون ترایان.مهرداد یکم (۱۷۱ تا ۱۳۸/۱۳۷ پیش از میلاد) با آگاهی از شرایط نابه سامان دولتهای بلخی و سلوکی نخست به خاور لشکر کشی نمود تا سرزمینهایی که اوتیدم در زمان پادشاهی اشک دوم و لشکر کشی آنتیوخوس سوم گرفته بود بازپس گیرد. در آن زمان در بلخ پس از مرگ اوتیدم، فرمانروایی دوپاره شده بود، دمتریوس پسر او دولتی در هند تشکیل داده و اوکراتیدس غاصب قدرت را در بلخ غصب کرده بود. اما مهرداد یورش اصلی خود را نه به خاور بلکه به باختر انجام داد.

از مرگ آنتیوخوس چهارم اپیفان پس از یورش ناکامش به ایران که با پارتها تماسی پیدا نکرد، وضع سلوکیان بحرانی شد و شَهرَب ماد به نام تیمارخوس اعلام پادشاهی کرد. تیمارخوس پس از نبردهای طولانی از مهرداد شکست خورد و مهرداد ماد را نیز به فرمانروایی خود افزود و باکازیس نامی را به حکومت آن نشاند.

با تسخیر ماد راه ورود به بین النهرین باز شد و مهرداد با بهره جستن از پیکار میان دمتریوس دوم سلوکی و تریفون غاصب به میان رودان تاخت و بابل و سلوکیه را گرفت، وی در سلوکیه با عنوان «شاهنشاه» تاجگذاری کرد در حالی که منطقه نفوذش در ۱۴۱ پیش از میلاد تا شهر اوروک در جنوب بابل گسترش یافته بود.

دمتریوس پس از غلبه بر تریفون و دلگرمی از دعوت مادها و شهرهای یونانی خود را آماده جنگ با مهرداد نمود. از سوی دیگر خود پارت مورد تهدید سکاها قرار گرفته بود. مهرداد که با جنگی دو سویه روبرو شده بود، خود با بخشی از سپاه به هیرکانیه رفت و وظیفه رودررویی با دمتریوس را بر دوش فرماندهان خویش گذاشت.

دمتریوس پس از کامیابی‌های آغازین وارد ماد شد ولی شکست خورد و زندانی شد. او را در ۱۴۱/۱۴۰ پیش از میلاد به هیرکانیه نزد مهرداد فرستادند.


مهرداد دختر خود رودوگون را به همسری او درآورد تا بعدها بتواند نقشی مناسب با اهداف شاه پارتها ایفا کند. سپس متوجه جنوب شد و سرزمینهای عیلام، شوش و پارس را در ۱۳۹ پیش از میلاد فرمانبردار خویش کرد. بدین ترتیب مهرداد توانست ظرف ده سال از ۱۴۸ تا ۱۳۸ پیش از میلاد با پیکارهای سخت و به برکت سپاه و سیاست جلب همکاری دودمانهای بزرگ، پارت را به مقام یک قدرت بزرگ برساند، وی نه تنها دولتی بزرگ ساخت بلکه برنامه‌ای برای اشکانیان به ارث گذاشت. مهرداد یکم نخستین «شاهنشاه» اشکانی در ۱۳۹/۱۳۸ پیش از میلاد در گذشت و تاج و تخت را به جانشینش فرهاد دوم (از حدود ۱۳۸ تا ۱۲۹ پیش از میلاد) سپرد.

در زمان او دولتش که هنوز به اندازه کافی استوار نشده بود دوباره از دو سو مورد تهدید قرار گرفت؛ خطر یورشی از آسیای میانه و یورش آنتیوخوس هفتم سیدتس که کوشید در سالهای ۱۳۰/۱۲۹ پیش از میلاد سلوکیان را (برای آخرین بار) بر خاور چیره سازد، او توانست پارتها را در سه نبرد شکست دهد و بابل و ماد را تسخیر کند.


فرهاد با آنتیوخوس وارد گفتگو شد اما شرایط شاه سلوکی را نپذیرفت و مترصد زمان مناسب شد. آنتیوخوس برای آسان نمودن تهیه آذوقه، سپاه خود را در پایگاه‌های زمستانی شهرهای گوناگون پراکند.


سوار سنگین اسلحه پارتی در نبرد با شیر. موزه بریتانیا.فرهاد به یاری تبلیغات ماهرانه ساکنان این شهرها را به هواداری از خود برانگیخت، سپس نقشه‌ای را به اجرا گذاشت که در آن تهاجم هم‌زمانی به سپاهیان آنتیوخوس پیش بینی شده بود که کاملاً کامیاب از آب درآمد و آنتیوخوس در نبرد پس از آنکه سربازانش رهایش نمودند شکست خورد و کشته شد(یا خودکشی کرد)، در نتیجه فرهاد بابل و ماد را گرفت و به طرح نقشه‌ای برای تاختن به سوریه دست زد. فرهاد باقی مانده سپاه آنتیوخوس را به سپاه خود افزود (ولی با آنان رفتاری سخت گیرانه داشت) ، پیشتر نیز از مزدوران احتمالاً سکایی بهره جسته بود، فرهاد دستمزد این مزدوران سکایی را پس از پیروزی بر آنتیوخوس نپرداخت پس آنان شوریدند و بر ایران یورش برده حتی بر بین النهرین نیز دست انداختند، در جنگ میان فرهاد و سکاها زمانی که مزدوران یونانی سپاه پیشین آنتیوخوس در لحظه سرنوشت ساز نبرد (۱۲۸ پیش از میلاد) به ایشان پیوستند در میدان رزم کشته شد. اکنون ایران در وضع ناگواری قرار گرفته بود چرا که قبایل جنگجوی یو-تشی به دولت یونانی - باختری (بلخی) تاخته و در حدود ۱۳۵ تا ۱۳۰ پیش از میلاد باختر را اشغال نمودند.

اردوان یکم در چنین شرایطی جانشین فرهاد دوم شد. او نیز نتوانست خطر را دور نماید و سکاییان توانستند در خاور ایران یعنی زرنگ استقرار یابند؛ از آن پس نام درنگیانه به سیستان تغییر یافت. اردوان در نبردی در حدود ۱۲۴/۱۲۳ پیش از میلاد در نبردی جان باخت.

خطر همچنان شاهنشاهی پارت را تهدید می‌نمود. نشانه‌های فروپاشی در بین النهرین دیده می‌شد، هوسپائوسینس امیر عرب در حدود ۱۲۷ پیش از میلاد شهر انطاکیه در مصب دجله و فرات در کنار خلیج فارس را گرفت و آنجا را خاراکس هوسپائوسینس نامید. سپس بابل و احتمالاً سلوکیه را گرفت اما هیمروس سردار اشکانی او را پس راند و به نام خود در سلوکیه سکه زد.


138 تا 126پیش از میلاد سفر ژانگ کيان به غرب، غارهای مانگااُ.وظیفه نوسازی قدرت اشکانیان بر دوش پسر اردوان یکم یعنی مهرداد دوم (۱۲۳/۱۲۴ تا ۸۸/۸۷ پیش از میلاد) افتاد. او نخست در ۱۲۲/۱۲۱ پیش از میلاد بر هوسپائوسینس لشکر کشید و او را شکست داده تبدیل به امیری دست نشانده کرد. بدین سان بین النهرین تا رود فرات از جمله شهر مرزی مهم دورا-اروپوس در سال ۱۱۳ پیش از میلاد به قلمرو شاهنشاهی اشکانی پیوست. سپس دولتهای کوچک شمال بین النهرین یعنی گوردی ین، آدیابن و اُسرائن فرمانبردار پارتیان شدند.


آنگاه به خاور و سکاییان روی آورد و پس از لشکر کشی پیروزمندانه سکاییان زیر فرمان دودمان سورن را به دولتی دست نشانده تبدیل نمود. وی پا را از مهرداد یکم نیز فراتر نهاد و رهسپار ارمنستان شد، آرتاواز شاه ارمنستان را فرمانبردار خویش نمود و تیگران پسر آرتاواز را به عنوان گروگان به پارت فرستاد. رویدادهای بعدی باعث مداخله دوباره ایران شد و ارتش پارت، تیگران را به عنوان شاهی دست نشانده بر تخت پدر نشاند که او نیز ناچار «هفتاد دره» را در حدود ۱۰۰ پیش از میلاد به ایران واگذاشت.در سال ۹۶ پیش از میلاد نخستین دیدار میان اورباز فرستاده مهرداد دوم و کورنلیوس سولا فرمانده سپاه روم با موضوع ابراز دوستی مهرداد و در حقیقت آگاه شدن از اهداف رومیان روی داد.


مهرداد دوم دوباره شکوه را به ایران بازگرداند و همچون نیای همنامش، خود را «شاهنشاه» نامید. او با ووتی فغفور چین از سلسله هان (۱۴۱ تا ۷۸ پیش از میلاد) روابط سیاسی و بازرگانی برقرار نمود و زبان ایرانی را در نوشتارهای پادشاهی باب نمود.


دگرگونی‌های درونی



درباره دوره مهم برپایی شاهنشاهی، منابع فراوان تر، کتیبه‌ها، اسناد خط میخی، خرده سفالها و سکه‌ها پایه گسترده تری برای شناخت شخصیت شاهان، و هدف‌های سیاست داخلی و خارجی ایشان نسبت به دوره پیدایش آنان در اختیار می‌گذارد.

فرهنگ



رشد ایران گرایی را می‌توان از دوره مهرداد یکم به روشنی دید. شکل و شمایل ایرانی تر شده چهره مهرداد یکم که با جامه‌ای باشکوه، گیسوانی بلند و ریشی انبوه و تاج بر سر در پشت سکه‌های آن دوره بی گمان نشان دهنده افزایش پیوندها با محیط ایرانی و جدا شدن از یونانی گرایی است؛ گزیدن نامواره «شاهنشاه» نیز نشانه‌ای دیگر از توجه به سنتهای هخامنشی است.

ظاهراً شکی نیست که مدیریت دربار اشکانی برای اداره کشور از زبان آرامی بهره می‌جستند (مدارک یافته شده در نسا) و این دلیلی است از دید دشمنانه آنان نسبت به زبان یونانی، زیرا سرانجام نیز کاربرد زبان یونانی را منسوخ نمودند. گام بعدی آنان در این زمینه ایجاد زبان اداری ایرانی بود.


ارتش


: ارتش اشکانی



اشکانیان نخست روش جنگی سلوکیان را به کار بستند و پیاده‌نظام سنگین اسلحه و سواره‌نظامی مرتب پدید آوردند ولی به زودی این روش را کنار گذاشته و شیوهٔ دیرینهٔ خود را به کار بردند. در این شیوه پیاده‌نظام تنها برای نبرد در بلندی‌ها استفاده می‌شد و سواره‌نظام نیروی اصلی سپاه را تشکیل می‌داد.


سواره‌نظام اشکانی به نیزه‌داران سبک‌اسلحه و سواران سنگین‌اسلحه تقسیم می‌شدند. سواران سبک‌اسلحه ماهرترین تیراندازان زمان خود بودند. سواران سنگین‌اسلحه زرهی داشتند که سرتاپای ایشان را میپوشانید و اسبانشان نیز چنین زرهی داشتند. از آنها برای درهم شکستن صفوف دشمن و از سواران سبک‌اسلحه برای پشتیبانی و نیراندازی از دور استفاده می‌شد. شیوهٔ مخصوص اشکانیان و به خصوص سواران سبک‌اسلحهٔ ایشان شیوهٔ جنگ و گریز بود.

ولی ارتش اشکانی دچار ضعف مرکزی بود. سپاه اشکانی از تربیت نظامی و صفوف متشکل٬ متمرکز و سازمان یافته ترکیب نمی‌یافت. در نبرها سپاه کشور از سربازانی تشکیل می‌شد که زیر دست آزادگان و فرمانروایان محلی هر کدام از گوشه‌ای از کشور به درگاه شاه می‌آمدند و بیشتر به فرمانروایان محلی خود وفادار بودند تا به شاه. این جوهر فئودالی و نداشتن نظام فرماندهی متمرکز در نبردهای اشکانیان بارومیان و به خصوص در دوره‌هایی که دچار جنگ‌های داخلی بودند تأثیر گذار بود.



سیاست


آنچنان که از زنجیره رویدادها و حرکت اشکانیان (به ویژه مهرداد یکم) برمی آید، سیاست آنان زنده نمودن شکوه گذشته شاهنشاهی هخامنشی بوده‌است

اقتصاد و جامعه


ساختار اقتصادی و تولید


مهمترین عوامل تعیین‌کنندهٔ اقتصاد در دوران اشکانی کشاورزی و بازرگانی بودند. کشاورزی راه امرار معاش اکثریت جامعه بود و در روستاها دامپروری نیز با کشاورزی پیوند داشت. صنایع و تولیدات کارگاهی سهم کوچکی در اقتصاد این دوران داشتند.

در زمان اشکانیان بازرگانی رونق بسیاری یافت. مهمترین عامل این رونق راه‌های تجارتی و شبکه‌های ارتباطی گسترده و امنی بود که اشکانیان برای نگهداری و گسترش آنها بسیار کوشیدند. از راه‌های درآمدساز و پررفت و آمد راه ابریشم بود که بین چین و دریای مدیترانه به وجود آمده بود.

وضع طبقاتی


بر طبق مدارک باستان‌شناسی گمان می‌رود که از سال ۵۰پ.م. یعنی زمان استحکام یافتن فرمانروایی اشکانیان نا سال ۱۵۰ میلادی سطح زندگی در ایران بسیار بالا بوده‌است.

پس از این دوران بر اثر نبردهای داخلی و عوامل انحطاطی در درون جامعهٔ فئودالی اشکانی و هم‌زمان با آنها جنگهای پیاپی با روم وضع اقتصادی آشفته شد و سطح زندگی در ایران به تدریج نزول کرد.

در جامعهٔ اشکانی پس از شاه و خاندان شاهنشاهی فرمانروایان و شاهان و پس از آنها نجبا و دیوانیان بلندپایه در مراتب بعدی قرار داشتند. پس از این گروه‌ها بازرگانان و گروه بزرگ کشاورزان و پیشه‌وران بودند.

آداب و رسوم


اشکانیان سعی در احیا و پیروی از آداب و رسوم اصیل ایرانی می‌کردند و می‌کوشیدند تا از تأثیرات فرهنگ یونانی بکاهند. البته فرهنگ یونانی و آداب دیگر ملل نیز علاقه‌مندانی داشت.

اشراف و بزرگان در دروران اشکانی با اسب عجین بودند و شیرین‌ترین تفریح برای آنها شکار بود. چوگان نیز که در دورهٔ اشکانیان پدید آمد نیز از تفریحات محبوب بود. آنها علاقهٔ بسیاری به جشن و ضیافت داشتند و به همین دلیل موسیقی نیز مورد توجه بود. از زندگی عامهٔ مردم به دلیل کمبود مدارک باستانی اطلاعت زیادی در دست نیست.

ادیان


دین خاندان اشکانی به دلیل کمبود مدارک روشن نیست. ساسانیان آنها را زرتشتی نمی‌شمردند و پیداست که این گونه بوده‌است ولی از نام‌هایشان آشکار است که به مهر اعتقاد داشتند. از زمان شاهی بلاش یکم توجه بیشتری به دین زرتشتی شد.


این شاه فرمان به جمع‌آوری متون پراکندهٔ اوستا داد و از زمان او شاهان اشکانی بر یک روی سکه‌های خود تصویر آتشدانی را نقش می‌کردند. در این دوره نیز مانند دورهٔ هخامنشیان دین‌های مختلف آزاد بودند و هیچ سختگیری در این کار نمی‌شد. اکثریت مردم ادیان زروانی و زرتشتی داشتند و ادیان دیگر مانند دین بودا، یهود و یونانی نیز پیروانی داشتند. مغان در این دوران رهبران دینی قوم خود بودند و در انجمن مغان که یکی از دو مجلس مشورتی اشکانی بوده‌است شرکت می‌کردند.

نبرد با روم

جنگ‌های ایران و روم


حادثه‌ای که خاور را تکان داد جنگ روم با مهرداد ششم، شاه پونت و همپیمانش تیگران، شاه ارمنستان، در زمان پادشاهی سینتروک، شاه اشکانی بود. پس از شکست قطعی این دو شاه از روم، قلمرو روم به طرز خطرناکی به مرز ایران نزدیک شد این شکست هم‌زمان با پادشاهی فرهاد سوم روی داد.



سرانجام لیسینیوس کراسوس یکی از سه تریوم ویراتوس روم که در آن زمان فرماندار سوریه بود (همدوره پادشاهی اُرُد دوم) در سال ۵۴ پیش از میلاد همراه یک سپاه هفت لژیونی بدون اعلان جنگ با هدف اشغال ایران از فرات گذشت. اما نتیجه نبرد برای رومیان مصیبت بار بود چرا که سپاه روم در نبرد حرّان (کارهه) از سپاه ایران به فرماندهی سورنا سردار بزرگ ایرانی شکست خورد و خود و سپاهیانش از دم تیغ گذشتند.


این نخستین نبرد از رشته جنگ‌های ایران و روم بود که تا پایان دوره ساسانی به درازا کشید؛ بهانه آغاز بیشتر این جنگها زیر نفوذ درآوردن ارمنستان بود که سرانجام به یمن جنگ آوری و سیاست اشکانیان در زمان بلاش یکم (۵۱ تا ۷۹ میلادی) به منطقه نفوذ ایران تبدیل شد. اما از پس مرگ بلاش یکم بلایی خانمان سوز دامان اشکانیان را گرفت، این بلا همانا سرکشی و سودای تخت وتاج در میان شاهزادگان و امیرزادگان ایرانی بود.


بلایی که موجب ناتوان نمودن نیروی رزمی ایران در برابر روم گردید و در نتیجه آن رومیان توانستند سه بار بین النهرین و تیسفون را در سالهای ۱۱۶ میلادی (در زمان پادشاهی خسرو و ترایانوس، ۱۶۵ میلادی (به فرماندهی آویدیوس کلسیوس و در زمان پادشاهی بلاش چهارم) و آخرین بار در سال ۱۹۸ میلادی به دست سپتیموس سوروس و در زمان پادشاهی بلاش پنجم تسخیر نمایند. اما شاهان اشکانی با وجود ستیز پیوسته با گردنکشان داخلی هرگز به رومیان اجازه ندادند به سرزمین اصلی ایران نفوذ نمایند.




جنگ‌های ایران و روم



نبرد حَرّان • جنگ ۶۳-۵۸ • لشکرکشی تراژان به پارت • نبرد تیسفون (۱۶۵) • نبرد تیسفون (۱۹۸) • نبرد نصیبین • نبرد راسائنا • نبرد میسیکه • نبرد بربلیسوس • نبرد اِدِسا • نبرد سِنجار • محاصره آمِد • نبرد تیسفون (۳۶۳) • نبرد سامِرا • جنگ آناستازی • جنگ ایبری • جنگ لازی • جنگ ۵۹۱-۵۷۲ • نبرد اَنطاکیه • محاصره اورشلیم • محاصره اسکندریه • محاصره خالکِدون • نبرد ایسوس (۶۲۲) • نبرد ساروس • محاصره کنستانتینوپول • نبرد نینوا




پایان کار اشکانیان



سرانجام کشمکش‌های داخلی و شکستهای خارجی حیثیت واپسین شاهان اشکانی را بر باد داد. آخرین جنبشی که به پایان کار اشکانیان انجامید از پارس و به رهبری اردشیر بابکان آغاز شد. وی در سال ۲۲۴ میلادی بر اردوان چهارم شورید؛ اردوان در نبرد از اردشیر به سختی شکست خورد و خود نیز هنگام نبرد کشته شد.


اردشیر احتمالاً در سال ۲۲۶ میلادی در تیسفون تاجگذاری نمود و خود را «شاهنشاه» خواند. بدین ترتیب دفتر دوره اشکانیان (از حدود ۲۳۸ پیش از میلاد تا حدود ۲۲۶ میلادی) بسته شد اما یاد شکوهشان چنان در جهان زنده بود که یکصد و پنجاه سال پس از سقوطشان امپراتور روم یولیانوس ترجیح داد به او لقب «فاتح پارت‌ها» دهند.


گاهشماری رویدادها



۳۳۴ تا ۳۲۳ پیش از میلاد :


اسکندر مقدونی ایران را تصرف می‌کند , سقوط شاهنشاهی هخامنشی و آغاز یونانی سازی خاور .


۳۲۹ تا ۳۲۷ پیش از میلاد :


شمال شرقی ایران در برابر تهاجم اسکندر با کمک قبایل مرزی می‌ایستد. اسپیتامن قهرمان پایداری است .
۳۱۲ تا ۳۲۷ پیش از میلاد :
سلوکوس یکم سراسر ایران را می‌گیرد .
۳۰۴/۳۰۳ پیش از میلاد :
چاندراگوپتا پادشاه هند از سلسله ماوریا مورد تهدید امپریالیسم مقدونی قرار می‌گیرد ولی بر سلوکوس یکم چیره می‌شود و بخش خاوری ایران را جدا می‌سازد . آغاز عقب نشینی مقدونیان از خاور .
پیش از ۲۱۸ پیش از میلاد :
تهاجم اقوام بربر به ایران . فعالیت آنتیوخوس یکم (سوتر) برای جلوگیری از این خطر .
۲۵۰ پیش از میلاد :
نخستین نشانه‌های تجزیه خواهی در شمال شرقی ایران. پدیدار شدن دو فرمانروای مستقل: آندراگوراس در پارت و دیودویوس در باکتریا ( باختر ).
حدود ۲۳۸ پیش از میلاد :
اعلام پادشاهی دیودوتوس و پیدایش قلمرو یونانی - باختری با کمک اهالی بومی .
حدود ۲۳۸ پیش از میلاد :
یورش اشک یکم سرکرده قبیله پارنی به پارت و آغاز فرمانروایی پارت اشکانی. آغاز فروپاشی چیرگی سلوکیان بر ایران. توقف یونانی کردن ایران.
حدود ۲۳۸ پیش از میلاد :
اشک یکم یورش سلوکوس دوم (کالینیکوس) را پس می‌راند. پارتیان لقب «اشک» را باب می‌نمایند.
حدود ۲۰۸ پیش از میلاد :

اشک دوم یورش آنتیوخوس سوم را پس می‌راند. پادشاهی از شاخه بردار بزرگ تر اشکانیان بیرون می‌شود.
۱۷۱ تا حدود ۱۳۸ پیش از میلاد: مهرداد یکم خالق نیروی بزرگ پارت. آغاز استبداد.


نخستین نشانه‌های ایران گرایی. تهدید از دو جبهه, از سوی سلوکیان در باختر و اقوام آسیای میانه از شمال خاور.
۱۲۳ تا ۸۸/۸۷ پیش از میلاد: مهرداد دوم قدرت پارت را زنده می‌کند. ارمنستان زیر نفوذ پارتیان قرار می‌گیرد. ایران باستان زنده می‌شود. مجموعه ساختمانهای شهر نسا ساخته می‌شود.

نیمه نخست سده یکم پیش ازمیلاد: پیدایش مدعیان و غاصبان در دولت پارت. خاورمیانه در برابر گسترش جویی روم. ایران اشکانی یگانه نیروی توانا برای پایداری در برابر روم.
۵۸/۵۷ تا ۳۹ پیش از میلاد: اُرُد اول. پادشاهی پارت با روم وارد جنگ می‌شود. نبرد کرهه (حران) در سال ۵۳ پیش از میلاد و شکست و مرگ لیسینیوس کراسوس از سه امپراتور (حکومت سه نفره) روم. امپراتوری اشکانی نیرویی برابر با روم در جهان آن روزگار. فرات مرز میان دو امپراتوری.

۴۱ تا ۳۹ پیش از میلاد : پارتیان اربابان خاورمیانه. شکست و مرگ پاکور شاهزاده پارت در گیندوراس در ۳۹ پیش از میلاد.
حدود ۳۹ تا ۲/۳ پیش از میلاد: فرهاد چهارم . حمله آنتونیوس یکی از سه فرمانروای روم به قلمرو پارت. شکست رومیان و پس نشستن آنها در ۳۶ پیش از میلاد.

حدود ۱۱-۳۷ میلادی : اردوان دوم. برنامه معروف «هخامنشی سازی» تایید شده در منابع کلاسیک. پیشرفت ایران گرایی. حماسه ایرانی و نقش دودمانهای بزرگ پارتی در ایجاد این حماسه. هنر پارت ادامه اهنده هنر هخامنشی.

۴۲ میلادی : پارتیان شهر سلوکیه را پس از شش سال محاصره تسخیر می‌کنند.

حدود ۵۱ تا ۸۰/۷۶ میلادی : بلاش یکم. پیکار قطعی بر سر ارمنستان. شکست رومیان در راندیا در سال ۶۳ میلادی. شکل گیری میراث اشکانیان: دولت پارت, مادآتروپاتن, ارمنستان. ادامه پیشرفت ایران گرایی. زبان ایرانی پهلوی جای زبان یونانی را روی سکه‌ها می‌گیرد. گردآوری و نشر (احتمالی) اوستا. تایید تیرداد از سوی نرون به عنوان شاه ارمنستان.

سده دوم میلادی : حالت دفاعی امپراتوری پارت.

۱۰۸/۱۰۹ - ۱۲۷/۱۲۸ میلادی : خسرو. حمله امپراتور ترایانوس از سال ۱۱۴ تا ۱۱۷ میلادی به امپراتوری پارت. رومیان پس از موفقیتهای اولیه ناچار می‌شوند برابر ضد حمله‌های شدید پارتیان پس نشینی کنند. فرات دوباره مرز دو امپراتوری می‌شود.

۱۴۷/۱۴۸-۱۹۰ میلادی : بلاش چهارم. یورش ناکام پارت به ارمنستان و سوریه. ضد حمله رومیان و تسخیر تیسفون. شیوع بیماری طاعون و عقب نشینی رومیان. تسلط رومیان بر بخشی از بین النهرین.

۱۹۱-۲۰۶ میلادی : بلاش پنجم. یورش جدید رومیان به پارتیان. امپراتور سپتیموس سوروس تیسفون را می‌گیرد. شکست رومیان در هاترا. بخشی از بین النهرین ضمیمه امپراتوری روم می‌شود. ناتوانی تدریجی دولت پارت.
۲۰۷-۲۲۱ میلادی : بلاش ششم. پارتیان در برابر امپراتور کاراکالا. پیروزی پارتیان بر امپراتور ماکرینوس. روم خوار شده وادار می‌شود خراج سنگینی به ایران بپردازد. شورش‌های داخلی بر ضد اشکانیان.
حدود ۲۱۲ میلادی : اردوان چهارم برادر بلاش برضد او قیام می‌کند.

حدود ۲۲۰ تا ۲۲۶/۲۲۸ میلادی : اردشیر بابکان, نوه ساسان, آغاز به تصرف پارس می‌کند. نبرد بر سر قدرت در ایران. شکست اردوان چهارم, و احتمالاً در سال ۲۲۸ شکست بلاش ششم از اردشیر بابکان. سقوط دودمان اشکانی و پایان امپراتوری پارت. آغاز فروانروایی ساسانیان.
[ویرایش] شاهان اشکانی
توضیح: ح علامت اختصاری حدود است.

ارشک (اشک یکم) (ح۲۵۰- ح۲۴۷ ق.م)
تیرداد یکم (اشک دوم) (ح۲۴۷- ح۲۱۱ ق.م)
اَردوان یکم (اشک سوم) (ح۲۱۱- ح۱۹۱ ق.م)
فریاپت (اشک چهارم) (ح۱۹۱- ح۱۷۶ ق.م)
فرهاد یکم (اشک پنجم) (ح۱۷۶- ح۱۷۱ ق.م)
مهرداد یکم (اشک ششم) (ح۱۷۱- ح۱۳۸ یا۱۳۷ ق.م)
فرهاد دوم (اشک هفتم) (ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۸ ق.م)
اردوان دوم (اشک هشتم) (ح۱۲۸- ح۱۲۳ ق.م)
مهرداد دوم (اشک نهم) (ح۱۲۳- ۸۷ ق.م)
گودرز یکم (۹۱ - ۷۸؟)
اُرُد یکم (۷۸ - ؟)
سیناتروک (اشک دهم) (۷۶ یا ۷۵- ۷۰ یا ۶۹ ق.م)
فرهاد سوم (اشک یازدهم) (۷۰ یا ۶۹- ۵۸ یا ۵۷ ق.م)
مهرداد سوم (اشک دوازدهم) (۵۸ یا ۵۷- ۵۶ ق.م)
اُرد دوم (اشک سیزدهم) (ح۵۶- ۳۷ یا ۳۶ ق.م)
فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) (ح۳۷- ۲ ق.م)
تیرداد دوم (۳۲ - ح۳۰ پ.م)
فرهاد پنجم یا (فرهادک) (اشک پانزدهم) (۲ ق.م- ۴ م)
ملکه موزا (۲ ق.م- ۴ م) همراه با پسرش فرهاد پنجم
اُرد سوم (اشک شانزدهم) (۴- ۶ یا ۷ م)
ونُن یکم (اشک هفدهم) (۷ یا ۸- ۱۲ م)
اردوان سوم (اشک هیجدهم) (۱۲- ۳۹ یا ۴۰ م)
تیرداد سوم (ح۳۶ م)
وردان (اشک نوزدهم) (۳۹ یا ۴۰- ۴۵ م)
گودرز دوم (اشک بیستم) (۴۱- ۵۱ م)
ونن دوم (اشک بیست و یکم) (۵۱ م)
بلاش یکم (اشک بیست و دوم) (۵۱- ۷۷ یا ۷۸ م)
پاکور (اشک بیست و سوم) (۷۸- ۱۰۸ یا ۱۱۰ م)
اردوان چهارم (۱۰۸- ۱۱۰ م)
خسرو (اشک بیست و چهارم) (ح۱۱۰- ۱۲۸ یا ۱۲۹ م)
بلاش دوم (۷۷ - ۸۰ م)
مهرداد چهارم (۱۲۸؟ یا ۱۲۹؟- ۱۴۷؟ م)
بلاش سوم (اشک بیست و پنجم) (۱۲۸ یا ۱۲۹- ۱۴۷ م)
بلاش چهارم (اشک بیست و ششم) (۱۴۷- ۱۹۱ م)
بلاش پنجم (اشک بیست و هفتم) (۱۹۱- ۲۰۸ م)
بلاش ششم(اشک بیست و هشتم) (۲۰۸- ح۲۱۵ م)
اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) (ح۲۱۶- ۲۲۶ م)
اردوازد


منابع


تاریخ ایران - دکتر خنجی
تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا. آ. گرانتوسکی - م. آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
پیگولووسکایا : تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
تاریخ اشکانیان - میخایل میخائیلوویچ دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز، تهران
تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. ( جلد ۱ ) ۱۳۵۴
تاریخ ایران باستان. دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ. روحی ارباب. انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم ۱۳۸۰
ولسکی, یوزف. شاهنشاهی اشکانی, چاپ اول. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: ققنوس, ۱۳۸۳. x- ۴۵۲-۳۱۱-۹۶۴
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://kbirb.yours.tv
 
اشکانیان (پارتیان)
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
انجمن فرزندان ایران بزرگ  :: بخش: تاریخ جهان :: ایران باستان پیش از اسلام-
پرش به: